🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رفتی و نگاه خسته را غَم تَر کرد
حال من دلشکسته را بدتَر کرد
چون باد خزان به هستی ام پنجه گشود
شاخه گُلِ امید مرا پَرپَر کرد
این دفتر نانوشته را بست به قَهر
این قصه یِ ناشنیده را آخَر کرد
دل گفت که بی تو می دهد جان هر دم
جان داد که رفتن تو را باوَر کرد
شبگرد دل از فراغ تو پُر خون شد
رفتی و نگاه خسته را غم تَر کرد
محمد رضا شرعی
شبگرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
بهمن 30, 1402
درود بر شما
زیباست
در بیت دوم “پنجه کشید”
به نظرم مناسبتره🌹
پاسخ
بهمن 30, 1402
درود جناب شبگرد
بسیار زیباست
قلمتان سبز
شاد باشید و سلامت👏👏👏👏👏👏💐💐
پاسخ
بهمن 30, 1402
درود بر شما جناب شبگرد
زیبا سروده اید
🌸💐🌸🌸💐
پاسخ
اسفند 21, 1402
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
درودهای فراوان
پاسخ
بستن فرم