🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تاوان

(ثبت: 259406) اردیبهشت 27, 1402 
تاوان

نوشته ام ز خط خون به لوح هست خودم
که نیستی شده تاوان نازشست خودم

خبر مگر که به ساقی دهد ایاغ تهی
که زیر بار خُم از حال می پرست خودم

در این زمانه ی شوم سیاه کاریها
فدای غمزه ی خونریز یارمست خودم

شکست ِ جام دلی را به بزم باده فروش
تباهکارم اگر نشمرم شکست خودم

دلی که با تپش عشق در مقابله بود
ببین که آخر سر کار داده دست خودم

خوشم که هست به بستان زندگی چون تاک
تمام زحمت من روی داربست خودم.

 

 

 

 

نقدها
  1. عباس خوش عمل کاشانی

    اردیبهشت 27, 1402

    *توجه : 52 شاعر عضو پایگاه شعر پاک را در «چراغ زندگی» ملاقات کنید!

  2. مهرداد مانا

    اردیبهشت 27, 1402

    شوخی با شاعران
    .
    .

    یه توپ دارم قلقلیه
    سرخ و سفید و آبیه
    می زنم زمین هوا میره
    چقد قشنگ میره
    ولی دوستت دارم
    زمستان شانزده

    ( شاعر ابر و باران )

    ………
    کامنت ها :

    عباسعلی استکی :
    خوب بود مبین مشکلات جامعه

    سحر غزانی :
    وووویییی استااااااد واقعا شاهکار بود 😍😍😍

    مجید قلیچ خانی :
    من از این سایت میرم . آخه این خزعبلات چیه گذاشتی زنیکه ی روانی

    سلمان مولایی :
    سلام
    و
    دوست عزیز چنانچه توپ را به زمین بکوبی و به هوا برود ، هیچ التذاذ ادبی رخ نخواهد داد . چرا که اتفاقات سیر طبیعی دارند . اما اگر قضیه باژگونه شود . یعنی توپ پس از برخورد با زمین دو و نیم گز در آن فرو رود ، همانا شعر اتفاق خواهد افتاد .

    مهرداد مانا : در مورد فلسفه ی توپ قلقلی نیچه چنین عقیده داشت که کلا وجود توپی به این شمایل قابل اثبات نیست . اما فلاسفه ی نیوکانتی نظر دیگری داشتند و می گفتند توپ قلقلی تنها یک اشارت مستعار است و مقصود آن کره ی زمین است که مرتبا در حال گردش می باشد .

    حدیث عبدلی :

    رنگ سرخ : عشق
    رنگ سفید : صلح
    رنگ آبی : آرامش
    این شعر واقعا محشر بود 🥺🥺

    گلی فشفشه : کی بود اینجا به داداش مجید من یه جوری نگاه کرد ؟ 🤨🤨

    محمدباقر انصاری :

    توپ شما قلقلیه
    توپ منم فلفلیه

    بداهه تقدیمتان 🙃

    طارق خراسانی : عزیز جان ببخشید من تو جاده ی اسالم سیزده تا پشتک وارو زدم با ماشینم . کمی دیر رسیدم . به سایت ما خوش آمدی امیدوارم روزی همه ی ما با توپ شما گل کوچیک بازی کنیم .

    علی معصومی :

    یه توپ دارم طلاییه
    نمدونی چه بلاییه
    من این توپو نداشتم
    روی سرم گذاشتم

    عباس خوش عمل کاشانی :

    من این توپو هی داشتم
    روی دلم گذاشتم
    رفتم تا سر کوچه
    واسه دوتا آلوچه

    معین حجت :

    من این توپو نداشتم
    چون که عصاب نداشتم
    سیخ داشتم با نمک
    گوشت کباب نداشتم

    سید مهدی حسینی :

    رنگ و لعاب نداشتم
    نقل و تی تاب نداشتم
    بذر و نهال جور بود
    قنات و آب نداشتم

    زهرا آهن : قلمت نویسا و توپت پر

    ابراهیم حاج محمدی :

    این شعر در بحر مزخرف مشکوک سروده شده و یکی از زحافات بحر مشنگ محسوب می شود . اما همان طور که مشخص است واژه ی ” قلقلی ” نیم هجا و بیست و پنج صدم از وزن خارج است که امیدوارم تصحیح بفرمایید .

    غلامحسین جمعی :

    سلام و درود خدمت شاعر باذوق و فوتبالیستم خانم ابر و باران . بنده اتفاقا همین تازگی ها در باب اوزان مشکوک مقاله ای نوشتم که در قسمت مطالب موجود است به نظرم استفاده از قلقلی را می توان با اندکی اغماض از اختیارات شاعری به حساب آورد .

    فریبا نوری :
    ایده خوب بود . قطعا داشتن یک توپ سه رنگ می تواند اتفاق جالبی باشد اما به نظرم این ایده خوب در نیامده و نمی توان بین توپ قلقلی و جمله ی دوستت دارم ، قائل به یک رابطه بود.

    محمدرضا شرعی :
    آه خدای من . چگونه می شود یک توپ قلقلی داشت که به هوا سفر کند ؟ چگونه می شود یه این زیبایی سرخ و سفید و آبی را سرود ؟

    منیژه قشقایی :

    چرا دعوا ؟ چرا جنگ ؟ گل تقدیم همتون . همه به پشت بام رفته و خورشید را دریابید بخصوص استاد عزیزم مانا که کچل است و نور خورشید را بی واسطه دریافت می کند 🤗🤗🤗🤗🤗

    ……

    پی نوشت :
    همه کسانی که نام بردم و نیز دوستانی که از قلم افتادند، جایشان در قلب ماناست. عزیزانی هستند که در این سایت ندیدمشان دلم برایشان تنگ شده و امیدوارم اینجا زیارتشان کنم .
    و اینکه این مطلب صرفا شوخی با شاعران دوست داشتنی سایت های ادبی ست و امیدوارم موجب طیب خاطر نازنین شان گردد ..

    • عباس خوش عمل کاشانی

      اردیبهشت 27, 1402

      *قابل توجه مانای عزیز و دیگر دوستان ارجمند:
      *مرثیه ی قلی ….
      یه توپ دارم گُل گُلیه
      به رنگ خونِ قُلیه
      قلی یه کارگر بود
      بی پول و دربدر بود
      اونایی که زور داشتن
      کلاه سرش گذاشتن
      قلی فراست نداشت
      کار به سیاست نداشت
      کارگری ساده بود
      زلال و آزاده بود
      وقتی شعار می داد
      شعارِ کار می داد
      تو اوج گرما سرما
      سرمایه دار کارفرما
      ریشه ی هرچه بیداد
      حقّ اونو نمی داد
      قلی حساب کتاب کرد
      آخرش اعتصاب کرد
      قلی با من دوست بود
      مغزِ توی پوست بود
      پوستشو ارباب شکست
      بعدش رو گرده ش نشست
      قلی نفس نفس زد
      به لب قفل قفس زد
      راهی مرز گور شد
      از همه ماها دورشد
      شده قلی یه خاطره
      توپ منم پنچره
      بالارفتیم آبی بود
      گونه ها سرخابی بود
      پایین اومدیم زرد بود
      دلا پُر ِ درد بود.
      عباس خوش عمل کاشانی.

      • معین حجت

        اردیبهشت 27, 1402

        شوخی شوخی عجب شعری شده استاد …
        دم شما گرم …حظ بردم 💐💐💐💐💐

    • معین حجت

      اردیبهشت 27, 1402

      وای از دست شما جناب مانا…
      از خنده روده بر شدم …
      فقط نفهمیدم چرا در شعر شما اعصاب من اینقدر خراب بود🤔😂😁☺️😊💐💐💐💐💐💐💐💐💐

نظرها 12 
  1. مهرداد مانا

    اردیبهشت 27, 1402

    سلام

    چرا احساس می کردم یکی از مصاریع فرد می توانست چنین باشد و انگار از قلم افتاده :

    به هر نظر که نمودم به حال خویشتنم

    این شاید به علت همراه شدن مخاطب با سروده باشد و ادامه ی سرود در ذهن او

    • عباس خوش عمل کاشانی

      اردیبهشت 27, 1402

      درود مانا جان عزیز….به احساس مبارک چندان اعتنا مکن ؛ چون با استخدام چنین مصراعی بار سنگینی از ضعف تألیف بر دوش شعر نهاده می شود:«به هر نظر» یعنی چه؟ «نمودم» در مواردی می تواند جای «کردم» را بگیرد.ایضآ یکدفعه می بینی دو «م» ضمیر بواسطه ی «نمودم» و«خویشتنم»کل غزل را «نمود»!!…باقی بقای عالی.

  2. فریبا نوری

    اردیبهشت 27, 1402

    که زیر بار خُم از حال می پرست خودم

    درودها استاد خوش عمل عزیز

    بسیار زیبا و تامل برانگیز و در عین حال صمیمی و بی ریا

  3. طارق خراسانی

    اردیبهشت 27, 1402

    سلام و درود

    بسیار زیباست

    در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌱

  4. معین حجت

    اردیبهشت 27, 1402

    دستمریزاد …
    همچون همیشه عالی سروده اید👏👏👏💐💐💐

  5. سارا (س.سکوت)

    اردیبهشت 27, 1402

    درود ها بزرگوار استاد
    بسیار عالی ودلنشین بود
    ردقلمتان همواره زرنگار بر صفحه هنر
    موید باشید ودر نگاه نور🌹🌹🌹

    • عباس خوش عمل کاشانی

      اردیبهشت 27, 1402

      درود و عرض ادب و ارادت….زنده باشید به مهر.از حسن عنایتتان ممنونم.

  6. محمدحسین پژوهنده

    اردیبهشت 27, 1402

    شما استاد بزرگ نیازی به تمجید ندا ید بحمد الله در اوج میسرایید زهی 👍

  7. علی معصومی

    اردیبهشت 27, 1402

    🌿💐👏👏👏👏👏👏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا