🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تب عشق

(ثبت: 250621) شهریور 11, 1401 
تب عشق

 

در دل من هوس باغی نیست
نه بهاری که بیاید از راه
نه صدای نم باران به زمین
نه تماشای شبی صورت ماه

دل من را هَوَس پَرسه زدن
به ته کوچه ی تنهایی بُرد
آرزوهای غریبم همگی
از تب و آتش تنهایی مُرد

چه غریبم در این خانه دلا
کو صدایی که ز من دل ببرد
ناز کم کن که در این خانه ی غم
هیچ کس نیست که نازی بخرد

بُگذر از من که همان شیرینم
از بَر من شبی فرهادم رفت
خاطرات خوش با هم بودن
رفتی و یک شبه از یادم رفت

بُگذر از من که فقط قسمت من
با غمت سوختن و ساختن است
من همانم که در این کهنه قمار
قسمت او همه شب باختن است

بُگذر از من که در این شهر غریب
از شب میکده هم ترد شدم
عاشقی بودم و دلداده ولی
از تب عشق تو شبگرد شدم

 

محمد رضا شرعی
شبگرد
شهریور ۱۴۰۰

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا