سوگند صفا
دی 15, 1395

بند بند این دل بیچاره را در نیمه شب
می خلد با تیغ مژگان، بندبازی می‌کند!………

سلام و عرض ادب
خوشحالم که بعد از مدت ها دارم ازتون غزلی زیبا میخونم….
این بیت بالایی رو خیلی دوست داشتم.
مانا باشین و نویسا…
یاحق ……گل گل گل

پاسخ
- مجید مصطفوی (ماجد)
  دی 16, 1395
  
  سلام و عرض ادب
  و
  سپاس از حضورتان
  
  برقرار باشید
  
  پاسخ
فاطمه اکرمی
دی 16, 1395

سلام و درود مهربان

زیبا و دلنشین

الهی هر روزتون لبریز از شادی باشه

تا قلمتون رو بیشترو بهتر برقصونه

از عشق نوشتن تمام صفحه رو زیباتر میکنه

درود برادرم ماندگارباشید

پاسخ
- مجید مصطفوی (ماجد)
  دی 16, 1395
  
  سلام و عرض ادب
  
  ممنون از الطاف و تشکر از حضور شما
  
  پاسخ
اله یار خادمیان
دی 16, 1395

سلام و درود بر شما نوشیدم از زلال اندیشه شما جناب ماجد عزیز و عزتمند باشی

حضورتان را کمتر مشاهده می کنم در در دنیای مجازی انشا الله که سالم و با تراوت باشی

پاسخ
مينا امينی
دی 20, 1395

درودها شاعر گرامی

مانا باشید و موفق

پاسخ
معصومه عبدالهی
دی 23, 1395

درود بر شما شاعر گرامی

بسیار زیبا سرودید

پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

ثبت نام در شعرپاک

ای که چیدی به جفاکاری خود این خوان را
بسته عشقت به چنین معرکه ای دستان را

پهلوانی من آن است که در مسلک عشق
بی دریغی به تو تقدیم کنم این جان را

من و دریوزه ای از ناز طبیبان هیهات
دردمند تو عزیزم چه کند درمان را

این روا نیست که حتی به گمانت برسد
که من از جور و جفا می شکنم پیمان را

ناز کن باز که ناز تو خریدن دارد
کن پریشان سر آن گیسوی جانفشان را

پاک شو دفتر از این اشک که افشا نکنی
پیش دلدار تو داغ دل بی سامان را

مهدی از جور تو لب بسته ولی جان دلم
بشنو از قعر غزل درد دل نالان را

« مهدی رستگاری »