🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گفتی که از جان بگذرم
تا لایق جانان شوم
در محفل نور و صفا
شاید شبی مهمان شوم
بگذشتم از جان
چندان شتابان
کز من نماند آثاری
اما ندیدم
آنسوتر از خود
جز خواب وحشتباری
***
ای جلوه بخش زندگی ها
دریای اسرار نهانی
صدها نشان داری ولی من
می جویمت در بی نشانی
پیدا و پنهان
در جسم و در جان
چون بوی گلها جاری
بگسستم از این
بگذشتم از آن
تو ناامیدم نگذاری
***
ای خالق جان آفرین
در آسمان و در زمین
نام تو هرکس هرچه گفت
می خوانمت زیباترین
زیباترینی
عشق آفرینی
سرمشق خوبیهایی
پنهان پیدا
پیدای پنهان
بی مایی و با مایی.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
فروردین 8, 1402
بسیار عالی بود استاد ارجمند زنده و پاینده باشید
پاسخ
فروردین 8, 1402
درودها….از حسن توجه و نظر بلندتان سپاسگزارم.زنده و نویسا باشید به مهر.🌸🌸🌸
پاسخ
فروردین 8, 1402
سلام
مرا یاد برخی تصنیف های شاعران قجر و پهلوی انداخت به خصوص مرحوم معینی کرمانشاهی . در کل احساس می کنم به گردن شعر حقی دارید که باید و شاید هنوز نگرفته اید . و امیدوارم روزی در مراسم تکریم و بزرگداشت شما شرکت کنم . مراسمی که خود از سخنرانان آن باشید
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود و عرض ارادت….عزیزدل! در شهر کاشان اولین و تاکنون تنها شاعری هستم که نشان درجه یک هنر دارم.در استان اصفهان هم از معدود شاعران دارای نشان مذکورم…..تا کنون دوسه بار از کمین تبجیل شده است.یک بار در سطح ملی که برگزارکنندگانش وزارت ارشاد ـ موسسه ی فرهنگی هنری اوج و حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی بودند.در گوگل عبارت بزرگداشت عباس خوش عمل کاشانی را سرچ کنید می آید آنچه که باید و شاید….پیش از آن جزو بیست شاعر ممتاز دفاع مقدس شناخته شدم که لوح دستخط امام خمینی و سکه ی یادبود دفاع مقدس و تقدیرنامه ها گرفتم….پیش از آن در مسابقه ی سراسری شعر پانزده خرداد نفر اول آن هم در شعر نو شدم….و معذرت می خواهم از این همه تعریف از خود….دوستان ارجمند و علاقه مند با سرچ نام کمین در مرورگری می توانند شناخت بیشتری از این کوچک داشته باشند.
پاسخ
فروردین 8, 1402
حتی آشنایی با شما مایه مباهات است نازنین تندرست و شادکام بمانی و به مهر بنویسی
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود و عرض ارادت….از حسن عنایتتان ممنون و دعاگویم.
پاسخ
فروردین 8, 1402
سلام مجدد
واسه همین چیزهاست که معتقدم هنوز حق کامل شما را ندادند. چون این موارد که فرمایش کردید ، در قیاس با آنچه نوشته و سروده اید ناچیز است . البته از نظر فکری با شما همسو نیستم و به هر حال طالب تغییرم اما این اختلاف سلیقه نباید باعث بی انصافی ام شود . بی شک شما شاعر ممتاز و قلم به دست توانایی هستید و این آشنایی برای بنده مایه ی سرافرازی ست .
پاسخ
فروردین 8, 1402
من آدم دگمی نیستم.از هر طیف و جماعت با عقاید و افکار مختلف دوستانی عزیز دارم.برای دوستی با آنان ارزش قائلم ؛ مرا چه کار به طرز فکر و بینش و نگرششان.مسائل شخصی شان مربوط به خودشان است.از کودکی به دلیل تربیت خانوادگی اهل عبادت و نماز و ادعیه و اذکار بوده ام وهستم.با این حال دوست ارمنی و زرتشتی و یهودی و حتی هرهری مذهب هم دارم و فدایی تک تکشانم.معتقدم :
هر کسی را بهر کاری در جهان آورده اند
کار ما عشق است ما را بهر آن آورده اند…..
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود فراوان
بهره بردم
در پناه حق شاد و سرافراز باشید 🌷🌷
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود و عرض دوستاری….سپاسگزارم.
پاسخ
فروردین 8, 1402
صدها نشان داری ولی من
می جویمت در بی نشانی
بی نشانی گستره ی نامحدودی است …
بی نهایتی که بی گمان بی نهایت را باید در آن جست
نشان ها اگرچه کانون توجه واقع می شوند اما این کانونی بودن و شدن را از همان دریای بی نشانی می گیرند
در زبان، در روان یک فرد، و در جامعه. در معرفت های فردی از هر نوع، و در معرفت های اجتماعی از هر نوع به ویژه در عرفان ایرانی
بی نشانی و جستجو در بی نشانی ارزش افزوده ای است بر همه نشان ها
لذا ورود و وجود چنین مفاهیمی به ادبیات روز مخصوصا به ترانه و ادبیات عامه بسیار راهگشاست و قابل تقدیر
با درود بیکران
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود بر شما.از مطلب روشنگرانه تان سپاسگزارم.
پاسخ
فروردین 8, 1402
درودها حضرت استاد کاشانی گرامی
بسیارعالی ولذت بخش.
خورشیدوجودتان تابان باد.
🌺🌺🌺
پاسخ
فروردین 8, 1402
سلام
ما را اگر در معنی نه بگیریم بی نه ای و با نه ای
پاسخ
فروردین 8, 1402
که چه بشود؟ که در تلفظ بی مانعی و با مانعی به گوش مخاطب برسد؟ مضافآ این که در ترانه استعمال نه ای به معنای نیستی به هیچ وجه جایز نیست. شاید ترانه سرایان افغان و تاجیک به کار ببرند….در سرودن شعر در قالب ترانه باید بسیار دقت کرد و ظریف اندیش بود.
پاسخ
فروردین 8, 1402
سلام و درود بر استاد گرانمهرم
بسیار زیباست
در پناه خدا 🌱♥️🌹👌👌👌👌👌👌👌🌹♥️🌱
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود وعرض دوستاری.از حسن ظن آن عزیز سپاسگزارم.
پاسخ
فروردین 8, 1402
درودهای بیکران
جناب خوش عمل کاشانی نازنین
استاد ارجمندم
تندرست و شادکام باشید و توفیق مهمانی خدا نصیبتان کردد
♡♡♡
در ماه مبارک رمضان، بی تناسب نیست که در مورد این شعر که تا حدودی تاثیر گرفته از غزل مشهور حضرت مولوی است، (حیلت رها کن عاشقا….)
ابتدای این قطعات مقفی است و انتهای ان نیمایی
ایا نام مشخصی دارد این قطعات؟
و دیگر اینکه:
چرا تضاد؟!
مگر کسی که لایق جانان شد
از خود گذشت
و در این کار شتاب نمود
باید دچار خواب وحشتبار شود؟!!!
مگر عاقبت لایق جانانه شدن، حنانه گی نیست؟
یا اینهمه، یک خواب و رویاست؟! و شاعر به کنایه به خود می گوید که بگذشتم از جان، در حالی که این کار را نکرده یا خود رارلایف ان ندانسته است و در خواب و خیال این ادعا را دارد؟
◇◇◇
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
و در نهایت
با انکه از جان گذشتن، معنی گذشتن از تمام متعلقات است و هدف آن است که لایق جانان شدن یعنی ذوب در معشوق است. که “من عرفنی عشقه و من عشفه و قتله و ….”
ایا دیه و تاوان گذشتن از جان باید وخشتبار بار باشد؟!
و ارادت
♡♡♡
🍃🌸🍃🌸🍃
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود و عرض ارادت جناب استاد معصومی عزیز….بنده ی مذنب از فرط سیئات از جان هم که بگذرد آنسوتر از خود جز کابوس های وحشتناک نمی بیند….
جالب است عرض کنم کمین این سروده را پس از خواندن روایتی بسیار قابل تأمل گفتم.در روایت آمده بود:مرگ خواب بسیار عمیقی است که بیداری از پی ندارد.در این خواب عمیق آدمیان اگر ثوابکار باشند تا روز قیامت رؤیا از پی رؤیا می بینند و آدمیان گناهکار کابوس از پی کابوس واین واقعآ چقدر عذاب آور است.من وشما در خواب وقتی کابوسی می بینم پس از بیداری خداراشکر می کنیم که کابوسی بود و تمام شد.بالعکس اگر رؤیایی ببینیم پس از بیداری با خود می گوییم عجب رؤیای خوشی بود ؛ ای کاش تمام نمی شد و بیدار نمی شدیم.
البته کمین ارادتمند جزو فرقه ی ملامتیّه نیستم که مدام به ملامت خود کمر می بندند.امیدوارم توضیحات ارائه شده قانع کننده بوده باشد.والله اعلم بالصواب.
پاسخ
فروردین 9, 1402
“پنهان پیدا
پیدای پنهان
بی مایی و با مایی”
وای… چه توصیف زیبا و در عین حال عمیقی از محبوب معبود!
من اگر بهشتی در اختیار میداشتم به ارجمندی این زمزمه نغز عارفانه بذل میکردم.
آفرین بر ذوق اعتلایافته ات استاد زهی و مرحبا! 🌹🌹🌹
پاسخ
فروردین 9, 1402
ما اگر شاخص دکتر علی شریعتی را مد نظر قرار دهیم که:
“خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت” خواهیم دریافت که زندگی باچنین هوشیاری و شناخت، در پی آن مسلما “کابوس در کابوس” نمیباشد که همان رؤيا در رؤیا ست، و چه رؤیاهایی که عین لذت و خود حقیقت است، وقتی بنده ضعیف و تنگدستی چون این حقیر حاضر است به پاداش یک بیت این سروده بهشتی اگر دارد را بذل نماید حاشا به عظمت و خداوندگاریش که بخواهد به کمتر از بهشت برینی در عطا بسنده کند، و هو رب العرش العظیم.
پاسخ
فروردین 9, 1402
سلام و درودلذت بردم
پاسخ
بستن فرم