🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بیا که زنده به یک جرعه از سبوی توباشم
بنوشم از نفست نور محو روی توباشم
نبین که سنگ سیاهم، همیشه چشم به راهم
به ناله های زبانزد به گفت و گوی توباشم
اگرچه خشکم و خسته، به خاک راه نشسته
به پای خیزم و یکدست راهپوی توباشم
حیا و حوصله ام را مباد خرده بگیری
مرا ببر به اسیری که مست موی توباشم
بهارمست شوم دسته گل به آب دهم نیز
به شرم سرخ و سپیدم نشانه جوی توباشم
نپاید این شب ابری، بخوان به صحبتم ای ماه
به لحظه در سفر از خویشتن به سوی تو باشم
حرامیان که ببندند راه خانه ات ای خوب
به خون خویش درافتم شهید کوی تو باشم
ببین! حواس ندارم، نشسته ای به کنارم
هنوز لحظه شمارم در آرزوی تو باشم
محمدیزدانی “جوینده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
فروردین 30, 1402
سلام و درود بر خضرت استاد یزدانی گرانمهر
استقبال زیبایی ست از شیخ اجل حضرت سعدی .
بسیار زیبا و دلچسب
پیشاپیش روز سعدی مبارک
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
مرداد 8, 1402
درود ها جناب مهندس طارق گرانقدر
نظر لطف شماست بابت تاخیر در پاسخ پوزش می طلبم
امروز نتم بعد مدت ها کیفیت دارد صفحات به دلخواهم باز می شوند امیدوارم دوام بیاورد
فروردین 30, 1402
درود بر شما
خیلی زیباست
بخصوص استفاده از قافیه های میانی🌷
مرداد 8, 1402
درودهاشاعر
خوسحالم که خواندید و مورد پسندتان واقع شد سپاسگزارم
فروردین 30, 1402
سلام
درود بر استاد یزدانی عزیز
زیبا و فخیم … دست مریزاد .
مرداد 8, 1402
به به رضا محمدصالحی عزیز
ای جان نظر لطف جناب دوست. سپاسگزارم
فروردین 31, 1402
ببین! حواس ندارم، نشسته ای به کنارم
هنوز لحظه شمارم در آرزوی تو باشم
درودها جناب یزدانی گرانقدر
بسیار زیبا مخصوصا همین بیت آخر
🌷🌷🌷🌷🌷
مرداد 8, 1402
درودها استادبانوی ادبیات و اندیشه
حضورو نظربلندتان همواره روشنگر و الهام بخش است. سپاسگزارم