🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 درآن نفس که بمیرم… استقبال غزلی از استادسخن سعدی شیرازی

(ثبت: 258616) فروردین 30, 1402 
درآن نفس که بمیرم… استقبال غزلی از استادسخن سعدی شیرازی

 

بیا که زنده به یک جرعه از سبوی توباشم
بنوشم از نفست نور محو روی توباشم

نبین که سنگ سیاهم، همیشه چشم به راهم
به ناله های زبانزد به گفت و گوی توباشم

اگرچه خشکم و خسته، به خاک راه نشسته
به پای خیزم و یکدست راهپوی توباشم

حیا و حوصله ام را مباد خرده بگیری
مرا ببر به اسیری که مست موی توباشم

بهارمست شوم دسته گل به آب دهم نیز
به شرم سرخ و سپیدم نشانه جوی توباشم

نپاید این شب ابری، بخوان به صحبتم ای ماه
به لحظه در سفر از خویشتن به سوی تو باشم

حرامیان که ببندند راه خانه ات ای خوب
به خون خویش درافتم شهید کوی تو باشم

ببین! حواس ندارم، نشسته ای به کنارم
هنوز لحظه شمارم در آرزوی تو باشم

 

محمدیزدانی “جوینده

 

 

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    فروردین 30, 1402

    سلام و درود بر خضرت استاد یزدانی گرانمهر

    استقبال زیبایی ست از شیخ اجل حضرت سعدی .
    بسیار زیبا و دلچسب

    پیشاپیش روز سعدی مبارک

    در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱

    • درود ها جناب مهندس طارق گرانقدر
      نظر لطف شماست بابت تاخیر در پاسخ پوزش می طلبم
      امروز نتم بعد مدت ها کیفیت دارد صفحات به دلخواهم باز می شوند امیدوارم دوام بیاورد

  2. عظیمه ایرانپور

    فروردین 30, 1402

    درود بر شما
    خیلی زیباست
    بخصوص استفاده از قافیه های میانی🌷

  3. رضا محمدصالحی

    فروردین 30, 1402

    سلام

    درود بر استاد یزدانی عزیز

    زیبا و فخیم … دست مریزاد .

  4. فریبا نوری

    فروردین 31, 1402

    ببین! حواس ندارم، نشسته ای به کنارم
    هنوز لحظه شمارم در آرزوی تو باشم

    درودها جناب یزدانی گرانقدر
    بسیار زیبا مخصوصا همین بیت آخر

    🌷🌷🌷🌷🌷

    • درودها استادبانوی ادبیات و اندیشه
      حضورو نظربلندتان همواره روشنگر و الهام بخش است. سپاسگزارم