🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بریده ام
از این لحظه
از این دلتنگی
و بیقراری هایم
از این غروب نحس جمعه که تمامی ندارد برایم
از این صفرهای هر شبِ شبانه ام
از نبودنت
از نُت بی صدایی ات
مرا ویران کردی
حتی قاصدک ها و باد
از ویرانی ام
از بریدنم با خبرند
تو کجایی
که بریدنم از این زندگی را
نمیبینی…!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
شهریور 15, 1398
بخاطر
پیاده روهای خسته ای
که
ساده ترین واژه های
زندگی را
هر روز
تلخ میشنوند
حوالی
عصر جمعه را
کمتر عابری
قدم …
میزند
حامی شریبی
درودتان باد گرامی
پاسخ
شهریور 15, 1398
زیباست اندیشه و احساس نابتان
سپاسگزار مهرتانم
درودها بر شما
پاسخ
شهریور 15, 1398
سلام و درود
دل بر جهان فانی عارف نمی سپا رد
گو هر شناس دانا، خر مهره کی خریدن؟
بسیار زیباست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
شهریور 15, 1398
درودها
از لطف
و مهرکلامت
و حضور همیشه سبزت بسیارتشکرمی کنم
شادزی
پاسخ
شهریور 15, 1398
سلام سپاس از حضورتان
بسیار زیباست
💐در پناه خدا…
پاسخ
شهریور 15, 1398
از دیدارتان بسیار شادمانم
منت گذاشتید و به دیده ی مهر و زیبایی نگریستید
درودها بر شما
پاسخ
شهریور 15, 1398
همه
بریده اند و
یکی می برد…
درود… کوتاهی باب دل احسنت
پاسخ
شهریور 16, 1398
درودها بر شما جناب ترکمان
بی شک زیبایی در نگاه شماست
سپاسگزارم از مکث زیباتون
شادزی
پاسخ
شهریور 16, 1398
سلام و درود بر شما بزرگوار
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺
پاسخ
شهریور 16, 1398
درودها جناب فتحی
شادم از دیدارتان
سپاسگزار لطفتانم
شاد باشید و تندرست
پاسخ
بستن فرم