🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ز هجرت در دلِ عاشق، فغان هست
به دیده کوهی از آتش فشان، هست
بجز تو لطف و نازِ دیگران هست
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
منم آری امیرِ عشق بازان
مقیمِ کوی پاکِ دلنوازان
الا ای پادشاهِ سر فرازان
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
به دل باشد بسی غوغای عشقت
شد آن آب از رُخِ رسوای عشقت
منم پیدا و نا پیدای عشقت
مبر ظَن کز سرم سودای عشقت
رود، تا بر زمینم استخوان هست
مکن با من نگارا سرگرانی
به سر دارم هوای مهربانی
من و این رسم و راهِ جانفشانی
اگر پیشم نشینی…، دل نشانی
وگر غایب شوی، در دل نشان هست
به لفظی خود نشاید، شَرحِ حُسنت
به جان دادن، بباید شَرحِ حُسنت
به کژ ترسم، در آید شَرحِ حُسنت
به گفتن راست ناید شَرح حسنت
ولیکن گفت خواهم تا زبان هست
پس از تو از تو ماند بس حکایت
به مانندت ندیدم… ، از نجابـت
قیامت خوانمَت؟ یا سرو قامت ؟
ندانم قامت است آن…، یا قیامت !!
که میگوید چنین سرو روان هست
ز روی و حُسن تو، الله الله!!
شکرخندی و لب هایم شکر خواه
به در گاهِ تو، کی دارد کسی راه
توان گفتن به مَه مانی…، ولی ماه
نپندارم…، چنین شیرین دهان هست
به خاک تو …، خوشا با سر فتادن
دل تَنگی به وصل تو گشادن
به خدمت پیش رویت ایستادن
بجز پیشت، نخواهم سر نهادن
اگر بالین نباشد، آستان هست
به کوی وصل جانان در خراسان
به دل گفتم نهم جان را چه آسان
شنیدم این سخن از جانب جان
برو سعدی که کوی وصل جانان
نه بازاری ست کان جا قدر جان هست
طارق خراسانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (14):
بهمن 13, 1400
سلام
یک) تفاوت فغانست با فغان هست در چیست؟
دو) در رسوای عشقت مقصود عشق به تو است یا عشق تو در حالت دوم نسبت دادن رسوایی به معشوق رواست؟
سه) ناپیدا
چهار)سرگرانی
پنج)مفهوم به لفظی… در مصرع اول آن بیت شیخ گفته است. با جان دادن هم نمیتوان شرح حسن کرد ضمن آنکه شیخ میگوید تا زنده هستم شرح میدهم ولی شما میگویید باید جان داد تا شرح داد مفهوم مصرع سوم هم فکر کنم در مصرع اول شیخ باشد
شش)درگاه
هفت)نقد استاد اقتداری را کجا توان یافت
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام بر سیاوش عزیز
وقتی در پای شعری حاضر و نقدی را قلم می زنی شک ندارم شعر راه تعالی خود را آغاز خواهد کرد.
ز هجرت در دلِ عاشق، فغان هست
به دیده کوهی از آتش فشان، هست
بجز تو لطف و نازِ دیگران هست
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
اگر “است” جای هست بنشیند معنای باشد را می دهد، به عباراتی دیگر از هجرت در دل عاشق همیشه فغان وجود دارد.
هست هم می تواند همان معنا را برساند اگر شما نظر دیگری دارید برای ارتقاء اثر بفرمایید.
به لفظی خود نشاید، شَرحِ حُسنت
به جان دادن، بباید شَرحِ حُسنت
به کژ ترسم در آید شَرحِ حُسنت
به گفتن راست ناید، شَرح حسنت
ولیکن گفت خواهم، تا زبان هست
مصرع نخست این بند تفاوت اندکی با شعر شیخ اجل دارد آنجا نشاید است و در مصرع شیخ راست ناید.
شرح حسن با جان دادن را در طول تاریخ بشری دیده ایم، داستان شهادت ها از صدر اسلام تا به امروز ، شهیدان با شهادت خود شرح حسن معشوق را سروذه اند.
به این مصرع توجه کنید
به شادی در بر دلبر ستادن
حالا اگر بشود :
به شادی بر در دلبر ستادن بهتر است یا همان مصرع قبلی از نظر شما بهتر است؟
مورد ناپیدا و پیدا
به دل باشد بسی غوغای عشقت
برفت آب از رُخِ رسوای عشقت
منم پیدا و نا پیدای عشقت
مبر ظَن کز سرم سودای عشقت
رود، تا بر زمینم استخوان هست
در ظاهر و باطن با تو هستم.
درگاه فمر نمی کنم. مشکلی داشته باشد
درگاه معشوق
شکرخندی و لب هایم شکر خواه
به در گاهِ تو کی دارد کسی راه
ز روی و حُسن تو، الله الله!
توان گفتن به مَه مانی، ولی ماه
نپندارم، چنین شیرین دهان هست
موزد 7 را باید پیدا کنم
شکرخندی و لب هایم شکر خواه
به در گاهِ تو کی دارد کسی راه
ز روی و حُسن تو، الله الله!
توان گفتن به مَه مانی، ولی ماه
نپندارم، چنین شیرین دهان هست
در پناه خدا 🌿🙏❤️🌿
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام متشکر
مقصود تایپ درگاه و ناپیدا به صورت در گاه و نا پیدا بود و سرگرانی فتحه روی ی دارد
فرق است میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
معنای آن مصرع برایم مبهم است لطفا توضیحی بفرمایید تا در بر یا بر در ش را مقایسه کنیم
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام مجدد
فتحه ی روی ی سرگرانی را الان دیدم حتما موقع تایپ خطایی صورت گرفته.
بر در دلبر ایستادن یعنی دربان درگاه دلبر بودن
اما مورد اول به شادی در بر دلبر ایستادن یعنی شانه به شانه او بودن
من درخواستم از شما این بود که کدام زیباتر است؟
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام
ستادن به معنی چیزی را گرفتن پنداشته بودم ولی به معنی ایستادن فکر کنم خیلی کهن باشد و مخاطب دچار ابهام میشود
مطلب بعد در بر خفتن را شنیدم ولی در بر ایستادن شاید مرسوم نیست شاهد مثالی دارید مع الوصف بر در ایستادن شایسته تر بنظر میرسد گر چه در بر را بیشتر طالب بودم باری به بافت اثر نیز توجه شود که کدام یک به انسجام بیشتر اثر منجر میشود ماه رجب نیز رسید در شب آرزوها گرفتاران را محبت کنید دعا بفرمایید
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام
همیشه دعای گوی عزیزانم هستم
شعر مرجع کهن است و باید سعی شود مخمس با همان زبان سروده شود ضمنا از نقد های شما سرسری نگذاشتم و چون اعتقاد راسخ به نقد دارم در برخی نکات مورد نظر شما تجدید نظر شد
سپاس از اینکه هستید. 🌹🙏🌹
پاسخ
بهمن 13, 1400
درودجناب خراسانی عزیز
خدا قوت
زیبا ودلنشین بودوقابل تحسین
دستمریزاد
موفق باشیدوهمچنان پویا.
🌺🌺🌺
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلامبر حضرت دوست
سپاس از لطف و مهر حضورتان
در پناه خدا 🌿🙏🌹❤️🌿
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام و درود و ارادت و عرض ادب و خدا قوت ❤️🙏
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام و درود بر جناب رضاپور نازنین
سپاس از حضور گرمتان
در پناه خدا 🌿🙏🌹❤️🌿
پاسخ
بهمن 13, 1400
درود بر شما
زیباست
قلمتان سبز🌹
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام دخترم
سپاس از مهر نگاهتون
در پناه خدا 🌿🙏🌹🌿
پاسخ
بهمن 13, 1400
درودها برشما حضرت خراسانی عزیز
بسیار زیبا بود
قلمتون ماندگار 🌺🌺❤❤
پاسخ
بهمن 13, 1400
سلام بر گهربانوی شعر پاک
سپاس از نظر و حضور گرمتان
در پناه خدا🌿🙏🌹🌿
پاسخ
بهمن 16, 1400
درودها جناب خراسانی. مثل هر بار زیباست. قلمتان نویسا گرامی.
🌹🌿🌿🌹
پاسخ
دی 24, 1402
درود استاد خراسانی عزیز
پس از تو از تو ماند بس حکایت
به مانندت ندیدم… ، از نجابـت
قیامت خوانمَت؟ یا سرو قامت ؟
ندانم قامت است آن…، یا قیامت !!
که میگوید چنین سرو روان هست
فکر کنم تضمین از دوبیتی مشهور باشد
قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت کرده ای ای سرو قامت
موذن گر ببیند قامتت را
به قد قامت بماند تا قیامت
بسیار زیبا سرودید ..پاینده باشید استاد
🌸🌺🌷🌷🌹🌹
پاسخ
دی 24, 1402
سلام و درود بر جناب عادل دانشی
شاعر برجسته پاک
سپاس از مهر حضور آن عزیز
چه دوبیتی زیبایی
در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱
پاسخ
دی 24, 1402
درود استاد
مثل خودتان دلنشین است
در سایه الطاف الهی سلامت و شاد باشید
مهرتان ماندگار❤️❤️🌹🌹💐💐
پاسخ
دی 24, 1402
سلام و درود
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌱❤️🙏❤️🌱
پاسخ
دی 24, 1402
درودها مخمس بسیار زیبا و جانفزایی است
پاسخ
دی 24, 1402
سلام و درود
سپاس از مهر نگاهتان
اگر این مخمس از دیدگاه آن بانوی فرهیخته زیبا و خوب شده است علتش دقت به نقد ها و بررسی معایب قبلی بوده است.
در پناه خدا 🌱🙏🌹🌱
پاسخ
بستن فرم