🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شیر و جنگل

(ثبت: 7098) آبان 22, 1397 
شیر و جنگل

کوچ اجباری 

بود شیری خفته در یک بیشه ای
گشت پیدا یک سگی از گوشه ای
با طنابی بست او را بر درخت
شیر چون بیدار شد آن تیره بخت
از خری درخواست کرد از روی عجز
تا که از بندش رهاند تند و نغز
گفت اگر آزاد گردانی مرا
می دهم نیمی ازین جنگل تورا
چون رها شد شیر، گفت ای خر بدان
نیم جنگل را نخواهم داد هان
گفت خر از پادشاهی چون شما
خلف وعده خود کجا باشد روا
گفت نیمی نی؛ تمامش را دهم
در ازای خدمتت ای محترم
در چنان جائی که سگ بندد تورا 
خر تواند سازد از بندت رها
باید از  آنجا نمایی کوچ زود
بگذری از حسرت بود و نبود.
۱۳۹۷/۸/۲۲- مشهد

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نقدها
  1. سرودهای نغز و دلنشین است.

    مرحبا

    جسارتا « یک شیری» و « یک بیشه ای» هیلی به دل نمی نشیند.

    مثلا میشد گفت:

    بود شیری خفته اندر بیشه ای

    ناگهان آمد سگی از گوشه ای

    بسیار شیرین و آموزنده

    دلمریزاد

نظرها
  1. سلام به همه عزیزان، سوژه این مثنوی الهامی ا ز متن منسوب به کلیله و دمنه است که در بخش مطالب این سایت آمده است و اشاره به مقدمه وجوب هجرت دارد، همچنین معطوف به حدیثی از امام علی(ع) در درر الکلم است که زوال حکومتها را به: بالا نشاندن فرومایگان و بی توجهی به فرزانگان، هشدار میدهد:

    یستدل علی ادبار الدول ب…

  2. پیشنهاد بسیار خوبی است، ممنون

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا