![محمدحسین پژوهنده](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2023/10/IMG-20231026-WA0000-e1698364287713.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کوچ اجباری
بود شیری خفته در یک بیشه ای
گشت پیدا یک سگی از گوشه ای
با طنابی بست او را بر درخت
شیر چون بیدار شد آن تیره بخت
از خری درخواست کرد از روی عجز
تا که از بندش رهاند تند و نغز
گفت اگر آزاد گردانی مرا
می دهم نیمی ازین جنگل تورا
چون رها شد شیر، گفت ای خر بدان
نیم جنگل را نخواهم داد هان
گفت خر از پادشاهی چون شما
خلف وعده خود کجا باشد روا
گفت نیمی نی؛ تمامش را دهم
در ازای خدمتت ای محترم
در چنان جائی که سگ بندد تورا
خر تواند سازد از بندت رها
باید از آنجا نمایی کوچ زود
بگذری از حسرت بود و نبود.
۱۳۹۷/۸/۲۲- مشهد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
آبان 25, 1397
سرودهای نغز و دلنشین است.
مرحبا
جسارتا « یک شیری» و « یک بیشه ای» هیلی به دل نمی نشیند.
مثلا میشد گفت:
بود شیری خفته اندر بیشه ای
ناگهان آمد سگی از گوشه ای
…
بسیار شیرین و آموزنده
دلمریزاد
پاسخ
آبان 25, 1397
پاسخ
آبان 23, 1397
سلام به همه عزیزان، سوژه این مثنوی الهامی ا ز متن منسوب به کلیله و دمنه است که در بخش مطالب این سایت آمده است و اشاره به مقدمه وجوب هجرت دارد، همچنین معطوف به حدیثی از امام علی(ع) در درر الکلم است که زوال حکومتها را به: بالا نشاندن فرومایگان و بی توجهی به فرزانگان، هشدار میدهد:
یستدل علی ادبار الدول ب…
پاسخ
آبان 25, 1397
پیشنهاد بسیار خوبی است، ممنون
پاسخ
بستن فرم