🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
صعود کن !
در آسمان بی لک نگاه من …
روانه ام شو تا تمام راه، کشورت شود ….
تو را چنان به دردهای کهنه مست می کنم
که ” عشق”
مثل اشک و درد
باورت شود…
به روی واژه های خسته و سیاه
در ببند
کنار دفتر طلایی حضور من بمان
به خلوت سپیدمان
فقط تویی …
و من …
در این هوای صاف و پاک و عاری از غبار …
پر بزن …
مرا بخواه تا
تمام موجها مطیع …
مرا بخواه تا تمام شعله ها شکوفه های تازه ی بهار …
مرا بخواه تا تن خمیده و نحیف و خشک نخل…..
پر رطب !
مرا بخواه ….
تا زمین به زمزمه سرود ” زمزم ” آورد به لب ….
نشانی مرا نپرس !
به جستجوی من کتابهای کهنه را ورق نزن….
برای دیدنم حجاب دیدگان خویش
پس بکش
من از تمام چشمه ها به کام تشنه ی تو مهربانترم …
تو را احاطه کرده ام …
فقط مرا نفس بکش…
فقط …
مرا ….
نفس بكش…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
اسفند 13, 1394
نفس بکش……………
سلاااام استاد……
خیلیییی زیباست…خیلییییی..
خوشحالم از خوندن شعر به این زیبایی تون…
برقرار باشین
یاحق
پاسخ
اسفند 13, 1394
درودها
پاسخ
اسفند 14, 1394
زیباست
دستمریزاد
پاسخ
اسفند 14, 1394
سلام غزل بانو
پیگیر اشعارتون هستم همیشه
عالی…
پاسخ
اسفند 15, 1394
سلام و مهر غزلبانوجان
بسیار عالی بود/پاینده باشید
پاسخ
اسفند 16, 1394
غزل بانوی نازنینم
مثل همیشه بی نظیرید
بسیار عالی بود
مرحبا به اندیشه و قلمتون
پاسخ
بستن فرم