🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عینکِ عشق آتنه!

(ثبت: 249480) مرداد 2, 1401 
عینکِ عشق آتنه!

 

محبوبم!

از دیروز
یا چکه‌ای بیش از پیش
اندازه‌ای که مترش نکرده‌ام
خوابیده است چشمانم
با چشمک به مرگ
در گوشه‌ٔ پوشه‌ای که
باز نخواهد شد زودتر از هرگز!
حالا حیف است
در وسعتِ بی احتمالیِ رؤیتِ رویت
فلوتِ فکر را در آوردم از جیب
ـ با نتِ بیخودِ هیزِ بی همه‌چیز
بخشکانم رُزگلِ پشتِ پنجره‌ٔ لبخندت را!

مرا ببخش!
بیا اصلاً بی اعتقاد به سرعتِ بادی که
شلیک می‌شود صدایِ شلاقش
بر شقیقه‌ٔ چمن
به‌جایِ ساعاتِ مقرّرِ تکرارِ چشم‌کوری‌ام
بابِ دندانِ تماشا
بیش از بسیار ببین!
بیا برو به جمهوریِ جنگل
با استقبال از
جوانیِ حرف و پیریِ جمله
به رویِ کاج با تاجِ چشم بخند!
چلچله و بلبل را
بی زحمت
بدونِ از دست‌دادنِ فرصت
به مسابقه‌ٔ تصنیف
ـ بی تحریفِ آواز دعوت،
گونه‌ٔ پونه و بابونه را ببوس!
با اعتماد به نعلِ نه برعکسِ اسب
در دشتِ مرکزی زندگی بتاز!
مصرعی
بیتی
از شعرِ امواج را با پریِ دریایی
در گوشِ بی مسئله‌ٔ ساحل بخوان!
وَ خیلی چیزهایِ دیگر را
عزیز ریز ریز
با عینکِ تمیز
بدونِ اتفاق با حسی مریض
حتّیٰ وقتِ غیظِ مِه
با رنگی غلیظ
به‌جایِ من
به‌جایِ چشمانم
به‌جایِ خودت
به‌جایِ چشمانت
با احساسی لذیذ ببین!

راستی یادت نرود
آیینه را از دیدارت مدیون
ـ مجنون
سر باز تر از همیشه
باز با ایجاز
چشمانت را پیشِ چشمِ علاقه و عاطفه
به‌جایِ من نه تن
بدونِ فصلِ فاصله ببوس!
وَ بدان محبوبم
هنوز خوبم
هنوز تاریکی توانِ تحریکم را ندارد
هنوز آینده نزدیک است
هنوز دوری دروغی بیش نیست
هنوز آزادی مسیرِ برگشت است
وَ هنوز عشق مادرِ آدم‌ و حواست!

خوشحالم
خوشبختم
هم‌پایِ شعر
شاعرانه می‌بینی!

خدا را شکر
هنوز قاف ققنوسی دارد
که پا به آتش می‌گذارد!

خدا را شکر!

 

ــــــــــــــــ
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
ــــــــــــــــ

 

 

 

نظرها
  1. سیدمحمدرضا لاهيجی

    اسفند 16, 1401

    سلام و درود
    بامدادنکو

    لطف دارید بزرگوار
    سپاسگزارم از نگاه محبت آمیز سرکارعالی

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا