🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در دل هوس بهارمان مُرد
امید در انتظارمان مُرد
شیرین تو نیامدی ببینی
فرهاد شبی کنارمان مُرد
آن مونس بی قراری دل
یکروز سر قرارمان مُرد
دلبسته ی زلف یار بودیم
آن دلبر گلعذارمان مُرد
هر شاخه به دشت و باغ خشکید
چون سرو چمن چنارمان مُرد
تا باور مرگ به ذهنت آید
همسایه ی هم جوارمان مُرد
هم کوک دلم نمی شود ساز
آوای خوش سه تارمان مُرد
خشکیده لبیم در این خرابه
آن ساقی میگسارمان مُرد
شبگرد وطن پرست مغموم
در غربت این دیارمان مُرد
محمد رضا شرعی
شبگرد
شهریور ۹۹
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
آبان 3, 1401
زمستان که تمام شد بهار از راه می رسد
درود بر شما جناب شرعی عزیز
زیبا سرودید
بهره مند شدم
زنده باشید
💐🙏💐
پاسخ
آبان 3, 1401
استاد ارجمندم
سپاس از بذل محبت شما
سپاس .
پاسخ
آبان 3, 1401
درودها جناب شرعی.زیبا سروده اید.
خورشید و بهار خواهد آمد
آن سبز چنار خواهد آمد
شبگرد دلت غمین مبادا
آن چشم خمار خواهد آمد
لبتان خندان باد.
پاسخ
آبان 4, 1401
استاد بزرگوارم
سپاس فراوان از شما
سپاس.
پاسخ
بستن فرم