🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نشانی
در برهوت سرگردانی انسان
زندگی به قله مرگ؛
صعودی دهشتناک داشت!
در میان آوای شکستن شاخه های خشکیده؛
اشکی بر شورزار بودن ها غلطید
آنگونه که سقط شدن واژه ها را میشد درونش دید؛
همزمان با عمق بر داشتن بدگمانی در ذهن مچاله شده ی دختری که ریشه های احساسش سوخته
و از میان سیاهی ضجه زنان در سفری به انتهای برهوت می رسد؛
بر دشت تردید سلام می دهد!!!
سفری از باتلاق متعفن یک فریب قدیمی به سراب مدرن!
هاجری درونش تولد یافت در شکل پروانه؛ حیات را می جوید
شمایان!
درد کشیدگان، به صف!!!
دخترک از راه می رسد
حیات را می طلبد
نشانش دهید!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
فروردین 18, 1402
سلام دختر عزیزم
در برهوت سرگردانی انسان
زندگی به قله مرگ؛
صعودی دهشتناک داشت
شاعر چه خوب زندگی انسان امروز و حتا دیروز را به تصویر کشیده است آری این نحوه حرکت انسان به سوی اضمحلال و نابودی ست.
شاخه های شکسته تداعی جنگل های سبزی ست که به کویر مبدل می گردد و غمی که بر دل انسان از دیدن آن شوره زارها می نشیند.
و از میان سیاهی ضجه زنان در سفری به انتهای برهوت می رسد؛
بر دشت تردید سلام می دهد!!!
سفری از باتلاق متعفن یک فریب قدیمی به سراب مدرن!
شاید همین فاجعه بزرگ باعث شده است که ناخودآگاه آگاه زنان ما فریاد زن، زندگی، آزادی را در این سراب مدرن سر داده اند.
و حال
هاجری درونش تولد یافت در شکل پروانه؛ حیات را می جوید
و اما ساره با حضرت ابراهیم ازدواج کرد، چرا که میدانست او میخواهد که ذریهای داشته باشد ولی چون یائسه بود نمیتوانست فرزندی به دنیا بیاورد. ابراهیم به درگاه خدا دعا کرد و خواهان ذریه شد. بدین گونه خداوند دعای حضرت ابراهیم را پذیرفت و هاجر از او حامله شد و اسماعیل را به دنیا آورد.
شاعر با دقت تمام و با توجه به حکمت الهی در تولد هاجر می آورد :
شمایان!
درد کشیدگان، به صف!!!
دخترک از راه می رسد
حیات را می طلبد
نشانش دهید!
اکنون مدعیان الوهیت و پاکی و نجابت، درد کشیدگان صف به صف در مقابل شما ایستاده اند و حیات را می طلبند، به کدام راه باید بروند؟
به دشت تردید؟
به باتلاق تعفن دروغ و فریب؟
به سراب مدرن… ؟
یا به آنچه در آغاز امیدوارشان کرده بودید؟
دخترم از صمیم دلم به خاطر آفرینش این شعر زیبا از تو تشکر می کنم و قلمت را می ستایم
در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏👌🌹🌱
پاسخ
فروردین 18, 1402
درود جناب خراسانی
مهرتان را سپاس
🌺🌺🌺🌺🌺
پاسخ
فروردین 18, 1402
احساس سوخته
ته دیگ دلم
سیب زمینی بی تفاوت میگذرد
شاید ماکارونی خوش خیال نیست
تا شمال میروم
سر کوچه ما
لبخند خیابان مانده است
بداهه
پاسخ
فروردین 18, 1402
🙏🌺
پاسخ
فروردین 18, 1402
احسنت
بسیار زیبا سروده اید
🌸🌸🌺🌿🍃
پاسخ
فروردین 20, 1402
درود مهربانو
مهرتان را سپاس🌺
پاسخ
فروردین 18, 1402
درودتان
پاسخ
فروردین 20, 1402
🙏🌺
پاسخ
فروردین 19, 1402
احسنت بسیارزیبا دستمریزاد
پاسخ
فروردین 20, 1402
درود بانو
سپاسگزارم🌺
پاسخ
بستن فرم