🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 واسوخت

(ثبت: 1173) فروردین 21, 1395 
واسوخت

رخ  نمودی ؛ و گذشتی ؛ نه که ، از شیدایی

خواستی ؛ سوختـه  بینی ؛ گذری ، سر پایی

رفع تکلیفِ چنینی !  نه ؛ دیت پردازی است

 

کاری ، انشاء نکردی  ؛ همـه  شد ؛ امضـایی

کاخ جمشید من، اسکندر سرمست تو ، سوخت

 

تخـت دود َام  ؛ ندهـد ؛ آینــه ام ، پیــدایی

 

پای ، بر من ننهی  ! زان که، سیه روی شوی

 

راز، روز است ؛ کجا ؟ می بری این رسوایی

شهره ، نا بود مکن ؛ بهـر شرف ، افـزودن

 

شهـر ، نابـود مکن ؛  زائره اش ، هرجـایی

پیر من ، هیچ ! ندانست ؛ هوس کش  باشد

 

دار فـرسوده ، به هر سوکشد ؛ از بی پایی

لکن ، این قاعده برخویش نگیر ؛ از قانون

 

که تو ، مستثنی دَین ای ؛  ز  ادا ، منهــایی

قامتم خم ، نه ؛  به افزایش تعظیم کسی است

 

دأب پیـر است ؛ کمان ساختن  از  رعنـایی

بیم آوار ، فزون است ؛ و بسی ، سایه گزین

 

شادمـانی کنـد ؛ از حــادثه هـا ، حـلـوایی

ما ، که ، بودیم ؛ پرِ بادیـه ی پنجـره کـور

 

تـاق نسیان زده  را ، بـاده ، ز نو ، پیمایی ؟ 

سبب حضرت  امروز ، چه بود ؟ از سفرت

نگـران ای ؟ نکشد ؛ بار  غم ات ، تنهـایی

قصه این نیست ؛ خردعشوه ؛ دل از غشوهء ناز

 

! غصه این است ؛که گویند : تو، هم  زان هایی

به رسالت ، سوی جـان کاستنم ، مبعــوثی

بعثتم ، ورزش عشق است ؛ و  قلمفرسایی

بخت ما ، کو ؟ گل سرخی  بدهد ؛ گلبوته ش

قنـد نیــریز ، به تبــریز ، کنـد ؛ پاشــایـی

……………………………………………………..

عروض = بحر رمل  مخبون است . 4 رکنی .

(. که از رکن چهارم ، یک هجا حذف شده(مثمن محذوف

قن . دِ . نی . ری / ز . ب . تب. ری / ز . کُ . ند . پا / شا . یی .  

فاعلاتن …………../ فعلاتن …………../ فعلاتن ………../  فع لن 
رکن اول را در وزن رمل مخبون می توان رکن سالم آورد .

………………………

سَ . بَ . بَ = بی . حض / رَ  . تِ  .اِم . رو . / ز . چه= چِ .بو . داَز= دز / سَ. فَ .رت 

فعلاتن ………………………./ فعلاتن …………../ فعلاتن ………………………/ فعـلن 

فع لن = فعلن  در پایان مصراع .  (7+ 7 = ــــ )  در همه جا

………………………….

معنی یک بیت (بیت مخلص ) : 

من، سعادت یارم نمی شود . که گلبوته قلم من هم ، گل کند . مثل گل های سرخ تبریز (که معروفند)
اگر شعرم گل کند(مشهورشود) ؛ شیرینی شعرم (شکری که از قلم نی میریزد ).

مثل شعر شهریار، در تبریز پادشاهی خواهدکرد .

…………………………

سبک ادبی – واسوخت . نوع ادبی است . که شاعر ، زبان شاکی دارد . به جای تغزل .

……………………

اصطلاح حقوقی – مستثنی دین = اموالی را ، که طلبکار نمی تواند مدعی ضبطش  شود.

برای وصول مطالباتش  مثل ماشین شخصی . وسیله کار . تمام حقوق ماهیانه و….

نظرها 14 
  1. مينا امينی

    فروردین 22, 1395

    عالیییییییییییییییییییییییی بود 

    این سبک شعر گفتن رو خیلی دوست دارم

    و از خوانشش خیلی لذت میبرم 

    سپاس استاد 

    مانا باشید و موفق

    • صباغ کلات

      فروردین 22, 1395

      .

      .

      شکوه   واژه   هایت  ،  دلکشانه  است 

      کلام ، از عمق فکر و  دل ، نشانه است

      سخن ،  گیسوی  یار است ؛ و  پریشان 

      غزل واره  ،  کمی  ،  محتاج شانه  است 

      چه فخری ! میهمان ، مینا امینی  است 

      ازیرا ،  طبـع ، سر شـار از ترانـه  است

      …………………………………………

      سپاسمندی ام بیشترین است . 

      ممنونم. دخترم. 

      درودها . …………………………..

      .

  2. طارق خراسانی

    فروردین 22, 1395

    کاخ جمشید من، اسکندر سرمست تو ، سوخت

    سلام حضرت استاد گرانمهر

    سلطان سخن

    چقدر زیبا بیان داشته اید که کاخ جمشید ، اسکندر را می سوزاند …!!! از آن جملات قصار است  و مصرعی بیاد ماندی

    آتش بخل و حسادت اول حاسد را می سوزاند.

    وقتی تخت جمشید در آتش می سوخت در حقیقت آن  آیینه ای بود که  درون  اسکندر را نشان می داد.

    اینجاست که تمایز شاعر برجسته با شاعر معمولی معلوم می شود.

    مانند همیشه به وجود معظم له افتخار می کنم .

    در پناه خداوند سبحان شاد زی…………………………………………………………..

    • صباغ کلات

      فروردین 22, 1395

      .

      سپاس ! از مقدم والا ، مشرّف !

      ملاقات   است ؛  ضد انحرافات 

      لقــــاء دوستان ، دیدارگلــزار 

      سلامت ، آورد ؛  بر رفع آفات 

      در عزلت ، روح  زندانی است  ؛ دربست 

      که خود پرداز ، باشد ؛ بر مکافات 

      برای  باقی  عمرش ، یقین  است 

      دهد اقساط ؛ بر  جبران  مافات 

      سپاس بیکـران ! استاد طـارق !

      که بستی ؛ چارسوق الخرافات 

      ………………………………………

      ممنونم. پسرم . 

      درودتان بادا . 

      شکراً جمیلا…………………………

      .

  3. زهره خسروی

    فروردین 22, 1395

    قامتم خم ، نه ؛  به افزایش تعظیم کسی است

    دأب پیـر است ؛ کمان ساختن  از  رعنـایی

    سلام حضرت استاد

    سال نو مبارک شما و خانواده محترمتان

    بسیار استادانه و زیبا سروده اید

    • صباغ کلات

      فروردین 22, 1395

      .

      زهره ، در آسمان   من  تابید 

      گاه  ، باشد ! به طالعم ناهید 

      درخراسان ، تو کوکب بیدخت 

      برترین  را ، ونوس  ، هم  نامید 

      میشوم ؛ من  زشوکتش ،خسرو 

      زهــره ء خسروی  ، کند ؛  تأیید 

      …………………………………

      سپاسگزارم  دختر نازنینم . 

      درودتان باشد . 

      ممنونم………………………………..

      .

  4. مرجان مطلق

    فروردین 22, 1395

    سلام حضرت استاد

    غزل با شکوه و زیبایی ست

    • صباغ کلات

      فروردین 22, 1395

      .

      چه عالی ! وقت هستم ؛  خوش ملاقات 

      که باشد دختــرم ؛  مهمـان  به  شعرم 

      شـد ؛  از  لطـف خدا  ،  مرجــان مطــلق

      که بخشد؛ نو تر از نو ، جان به شعرم 

      اگر چه ،   زیــور طبعم ،  بدیعی  است 

      بهین زینت ، دهد؛ مرجان به شعرم 

      …………………………………………

      دخترم بزرگمهرید . 

      ممنونم. 

      درودها …………………………….

      .

  5. سید جواد جزایری

    فروردین 22, 1395

    بخت ما ، کو ؟ گل سرخی  بدهد ؛ گلبوته ش

    قنـد نیــریز ، به تبــریز ، کنـد ؛ پاشــایـی

     

     

    سلام ودرود بسیار خدمت  حضرت استاد صباغ

     

    کار زیبا و ارزشمندی ست

    موفق باشید

     

    • صباغ کلات

      فروردین 22, 1395

      .

      دستمــــریزاد ! جـواد ای جنـاب ! 

      واژهء دلکش دهی ام ؛ مستطاب

      لطف تو ، افـزون؛ ز مقــادیر  من 

      پیر ، که بی باده ، بیفتد ؛  خراب 

      شاعر دمساز، چو آید؛ به دست

      شعر، غزل می شود ؛ و باده  ناب 

      ورنه ، هوا کوبم  و هاون  به هیچ 

      منظره ای نیست ؛ بغیر از سراب 

      …………………………….

      سپاسگزارم .

      درودتان باد . 

      ممنونم……………………….
      .

      .

  6. سوگند صفا

    فروردین 23, 1395

    سلام و عرض ادب استاد

    سلام و بی نهایت درود

    چقدر خوندن برام لذت بخشه

    و چقدر شعر بهم ارامش میده

    خیلی زیبا بود

    خیلی…….

    ملک الشعرا برازنده تونه پدرم.

    برقرار باشین

    • صباغ کلات

      فروردین 23, 1395

      .

      .

      شاد ، دل میشود آنگه؛ که به یاران برسد 

      باغ  تفتیده  تمــوزی  که ،  به بـاران  برسد  

      این که  ، خـرسند  ببیند ؛ نگهِ  پر  از  لطـف

      عین  باده است ؛ که ناگه  به خمار ، آن برسد

      این صفایی است ؛ که سوگند ، بر الزامش نیست

      گل ، یقین است ؛  که  در فصل بهاران ،  برسد 

      …………………………………..

      ممنونم . دختر نازنینم .   

      درودتان باشد .
      .

  7. نگار حسن زاده

    فروردین 23, 1395

    سلام و عرض احترام ملک الشعرای مهربان پاک

    امیدوارم حالتون خوب باشه

    خوشحالم که همچون گذشته می تونیم در محضرتون شاگردی کنیم

    شعر و توضیحات عالی بودند و بسیار آموزنده

    می آموزم در محضر شریفتون

    درود بر شما

    سلامت و سعادتمند باشید پدرم

    • صباغ کلات

      فروردین 23, 1395

      .

      .

      دخترم  !  لطف  شما ، مستمرم هست ؛ و مدام 

      اسم اعظم نشود گفت ؛ مشگل نگشود 

      هرکه ، این موهبتش  هست  نصیب ؛ او داند 

      هرکسی را ،  نرسد برگه ء امکان  ورود  

      نسترن را ، نشود کرد مذمت ؛ که چرا ؟

      سهره در پای تو ، کم آمد ؛ وچیزی نسرود 

      کاش ! من ،  ذره ء  ناچیز اثر ی بخشی  بود 

      تا ، توانست  ؛ به زیبایی  این باغ ،  فزود 

      ………………………………………….

      ممنونم.گرامیدختم . 

      سپاس ها  دخترم . 

      درود ………………………..

      .

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا