🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چند شعر کوتاه

(ثبت: 263603) شهریور 15, 1402 

 

از دفتر یازدهم ( سروده های سرشکسته )

 

(خانم)

یافتمش :
در زمانه ی زبونی که هیچ انسانی ،
قصه ی معراج را باور نمی کرد .
گفتم مرا می شناسی؟؟
گفت شقیقه های سفیدت آشناست !!
به گمانم یک بار مرا با کودکم ،
در بادیه تنها گذاشتی !
و من برای انقراض تشنگی ام ،
هفت سراب کور را تجربه کردم .
گفتم : بیا از نو ببوسمت .
این داستان ،
دیگر به دستان ما مربوط نیست …

۱۸ اردیبهشت ۹۶ . انزلی

 

(بی حرفی)

دیگر حرف و حدیثی نمانده .
ما رسیدگان مقدسیم :
بودا به نیروانا و مانا به نگاه تو .

کرمانشاه / اول خرداد ۹۶

 

(بدون شرح)

هنوز هاله ای ست ، گرد صورت ماه
که من با تمام ذکاوتم ،
میان نارنج و انگشتان خویش بلا تکلیفم !

کرج / چهارم تیر ۹۶

 

(فتوا)

به من اقتدا کن .
من تنها پیامبر ی هستم ،
که بر سجاده ی سوسن
نماز شب خوانده ست !

جهنم / ۲۰ آذر۹۶

 

(تقدیر)

خلیدی به چشمان آرزوی من و
و خرامیدی به خنکای خواب دیگران !
چه بگویم ؟
تقدیر ،
آواز
غمناک
قویی ست ،
در برکه ی حسرت !!

کرمانشاه ۲۸ بهمن ۹۶

 

(افسردگی)

ناشکری نمی کنم .
شراب خنده ی تو هم به خدا ،
غنیمتی ست ،
در این خمارستان اندوه .
اما تو بگو :
چه بگویم ،
به خضر افسرده ای که هرشب
خود را در حوض حیات (!)
خفه می کند ؟

کرمانشاه هشتم مرداد ۹۷

 

(بی تکلیفی)

قندان از پولکی و
دبه ها از زیتون پرورده ، پُرند
اما هیچ هلال باریکی ،
بدر تابان نمی شود .
ماجرا از این قرار است :
خانمم ،
از خانه رفته است …

دوم دی ماه ۹۷

از دفتر سیزدهم ( گلهایی برای گلاله )

 

گل نوزدهم
یوسفانه

می دانی اگه بوی تنت نبود ،
من باز به بیراهه می رفتم ؟
چیزی در این پیراهن است
_ به خدا _
که دیده ی کور را
به دیدار خورشید روشن می کند .

کرمانشاه ۱۳۹۹/۹/۱۹

 

گل بیستم
به آن بانو

پالتویم ، پوست پلنگی ست که هنوز ،
بوی خون غزال می دهد .
و در یقه ی آخوند پیراهنم ،
پرستویی بی جفت
به لذت لقاح پیش از کوچ می اندیشد
و کفشهایم که باردار جاده های جهانند !
دلم
اما بندی بانویی ست ،
که خالش را خدا سروده بود .
خیالش را من !
و هنوز نمی دانم ،
حفره ی خالی نبودنش را
با کدام سروده پر کنم ؟؟

شیراز 27/9/1399

 

گل بیست و هشتم
شعر نوزاد

به یقین ،
شبی شاعری
با صحرا خوابیده است !
وگرنه
آبستن این همه سکوت و ستاره نمی شد …

یزد 1399/11/12

 

گل چهل و سوم
آواز شوق

او آنقدر گلاله است ،
تا میرای منقرض را مانا کند !
نگاهش آبشاری ست ،
بر جغرافیای جانم جاری .
این کلمات کودن را
در کدام کوره ی فراموشی بریزم ؟
زنی منتظر منست ،
که تصویر کال نگاهش
در قاب هیچ سرودی نمی گنجد ..

سنندج 1399/4/9

 

گل چهل و دو
افغان

من هم همین هِزاره بود
که از هَزاره ای کور شنیدم ،
خورشید را در مزار شریف ،
به ستونِ سرما بسته ، شب باران می کنند !

آه … بن کودن
از این گلوها که بریدی ،
کدامشان مگر
لانه ی آواز بود ؟؟

سیرجان1400/3/26

 

گل پنجاه و نهم
داستان دو روز

روز اول
گفتم : نام این شعرم زندگی ست .
_ گلی برای گیس خیست
که خزان از رویش خجالت می کشد _
روز آخر گفت :
مانا به سلامت !
آسیاب زندگی،
به آب اشعار نمی گردد ..

 

پنجم آذر۱۴۰۰ کرمانشاه

این ها را به عشق پدر نازنینم _ طارق خراسانی _ از دو دفتر از شعرهام جمع کردم . با مهر و احترام تقدیم به وجود نازنینش که سایه سار اعتماد و اعتبار و آرامش است 🌷🌷

 

 

نظرها 34 
  1. رسول علی محمدی

    شهریور 15, 1402

    سلام بر شیخ مزامیر
    همیشه در دستانت زنبیلی است که لبریز از عشق و خرد و تلنگر به بی مهری ها و ستم روزگار است و ای کاش زمانه بی رحم گاه گاهی با همه ما مهربانتر می شد مگر ما از این زمانه چه می‌خواهیم….
    سایه خودت و استاد طارق هماره مستدام🙏👌

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سلام رسول جان
      هر بار که می ایی و بذر مهر می پراکنی ، بیشتر به امکان تکثیر محبت مومن می شوم که اکسیر حیات است

  2. طارق خراسانی

    شهریور 15, 1402

    به من اقتدا کن
    من تنها پیامبر ی هستم ،
    که بر سجاده ی سوسن
    نماز شب خوانده ست !
    سلام‌مانا جان
    یقین دارم‌حرفم‌را باور می کنی ، وقتی خواندن شعرت را شروع ‌کردم با خود گفتم مانای نازنینم چه کار خوبی کرده او دارد به من و دوستداران، سرودن این سبک‌ شعر را آموزش می دهد ،تا رسیدم به آخر و دیدم مانای مهربان و بی نظیرم چه قدر سخاوتمند است .
    به گلاله بگو‌
    تمام گل های سوسن
    از نیمه شبان تا سحرگاهان
    نماز زیارت چشمانت را می خوانند
    و بنفشه از شرم‌نگاهت
    هنوز چشم به زمین‌دوخته‌است…

    سپاس از اینهمه مهرت پسرم

    در پناه خدا 🌿🙏👏👏👏👏👌❤️🌿

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سلام پدر
      اگر من و گلی در پیشگاه شما زمین ادب را نبوسیده و نماز نبریم ، در حلالزادگی مان باید تردید کرد . اما من اگرچه هفت ماهه به دنیا آمدم ، باری از تبار بارانم و او اگرچه در حصار روزمرگی ست ، نسبش به زیتون و تاک می رسد .
      مانا و گلاله خلاصه : مخلص شمایند

  3. معین حجت

    شهریور 15, 1402

    صدها درود بر مهرداد عزیز و دانا …
    مثل همیشه فاخر و دلنشین سروده‌ای …
    زنده باشی رفیق فرهیخته 👏👏👏💐💐💐

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سلام معین جان
      از فخر گفتی ، اگرچه این قلم روزی در پیشگاه رندان جهان ، مقدس و مبارک خواهد شد ، اما فخر مانا داشتن یاورانی نزدیک و دوستانی چون آب روان بود که زندگانی را برای او _ با همه شکستها و سردی هاش _ ممکن می نمود .

  4. سلیم حمادی

    شهریور 15, 1402

    سلام مهرداد جان

    راستش به استادطارق خراسانی عزیز حسودیم شد اما این رابه شوخی گفتم استاد طارق خراسانی برای همه ی افراد گروه حکم پدری مهربان و دلسوز و البته ادیب رادارد که جا دارد بنده ازطرف خودم به استاد بابت همه ی مهربانیها و بزرگیش درود بفرستم و دستانش راببوسم .شعرهای کوتاه مانای عزیز هم اگر چه برای من چندان مفهوم نیستند اما بااینحال از خواندنشان لذت بردم .

    درود به شرفت

    • طارق خراسانی

      شهریور 15, 1402

      سلیم جان
      مانا مانند شما به من لطف دارد
      در این دوران آشفته و براستی پر از درد خدا را شکر انجمن ادبی پاک به ما این فرصت را می دهد تا در این دورهمی ادبی غم ها را فراموش کنیم .
      اگر حضورم در سایت مانند گذشته پر رنگ‌ نیست عذر خواهم خصوصا از سلیم عزیزم .
      در پناه خدا شاد زی 🌹❤️🌹

      • سلیم حمادی

        شهریور 16, 1402

        استاد طارق خراسانی پدر مهربان .بی شک رسیدن به چنین جایگاهی از احترام و عزت اتفاقی نیست بزرگی رامیتوان در تک تک کلمات یک انسان بزرگ حس کرد و این چیز کمی نیست . ازاولین روزهای حضورم درجمع شما دوستان شیفته ی منش وبزرگی و شخصیت شما پدر بزرگوار شدم و هرگز دربیان ارادت خود به شما تردید نداشتم . دنیای ما به بزرگانی چون شما بسیار محتاج است تا شیوه ی بزرگ بودن رابه فرزندان خود بیاموزید

        دستهای پرمحبت شمارا میبوسم،🌷🌷🌹

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سلیم عزیزم
      هر انسانی بر روی زمین یا از پی هدفی آمده یا خود به قول فلاسفه ی اگزیستانسیالیست ، مامور ساختن ماهیت و هدف خویش است . هدف مانا نیز این است که به آیندگان بگوید ، چه بر مردمان زمانه اش رفت . و به شاعران ثابت کند ، می شود هم عاشقی صادق بود و هم مبارزی شجاع و هم مردی چهارفصل برای اهل و خویش و عائله و اقربین …..
      و البته می دانم رفیقانی دارم چون خودت راسخ و راستگو ، که شرح این ماجرا را منتشر خواهند کرد و مرا در این رسالت تنها نخواهند گذاشت

  5. برهان جاوید

    شهریور 15, 1402

    درود بر مانای بی مانند
    تک تک اثار زیبا و ارزشمند هستند مخصوصا:

    دیگر حرف و حدیثی نمانده .
    ما رسیدگان مقدسیم :
    بودا به نیروانا و مانا به نگاه تو .

    پالتویم ، پوست پلنگی ست که هنوز ،
    بوی خون غزال می دهد .
    و در یقه ی آخوند پیراهنم ،
    پرستویی بی جفت
    به لذت لقاح پیش از کوچ می اندیشد
    و کفشهایم که باردار جاده های جهانند !
    دلم
    اما بندی بانویی ست ،
    که خالش را خدا سروده بود .
    خیالش را من !
    و هنوز نمی دانم ،
    حفره ی خالی نبودنش را
    با کدام سروده پر کنم ؟؟

    من هم همین هِزاره بود
    که از هَزاره ای کور شنیدم ،
    خورشید را در مزار شریف ،
    به ستونِ سرما بسته ، شب باران می کنند !

    آه … بن کودن
    از این گلوها که بریدی ،
    کدامشان مگر
    لانه ی آواز بود ؟؟

    🌺🌺🌺👏👏👏

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سلام برهان عزیز
      صفحه ی مانا برای بسیاری برزخ ترس و اضطراب است و از هراس جانشان جسارت عبور از اینجا را ندارند . اما همینکه می بینم به رغم هشدارها و ارعاب ها همچنان اهل خرد و شجاعت به عیادت این دیوانه می آیند ، به فردای پیروزی مومن تر می شوم . سپاس که هستید

  6. موسی ظهوری آرام

    شهریور 16, 1402

    سلام بر مانای عزیز
    برچیدن یک شاخه گل از این گلستان کار سختی بود
    درک و تحلیل اشعار شما نیازمند بهره‌مندی از اطلاعات تاریخی و اسطوره ای است که یک ویژگی بارز شاعرانگی شماست اما این ویژگی در اینجا کمتر نمود دارد گویی در یک کشف و شهود عاشقانه این اشعار الهام شده اند

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سلام بر موسای نازنین
      میان سه جاذبه گیر افتادم :

      ۱- دوست داشتن مردم
      ۲- دوست داشتن فردا
      و
      مهمتر از آن دو : دوست داشتن خانمم گلاله

      و هر سه جاذبه بر آنچه می گویم به تناوب تاثیر دارند .

      اما جاذبه ای دیگر هم هست و آن نیروی کشش عزیزانی چون شماست که از این سایت به ان سایت می کشاندم و همچنان یک کاربر فعال مانده ام .

  7. محمد یزدانی"جوینده"

    شهریور 17, 1402

    درود مانای جان
    بسیارعالی،بسیارعالی
    بلند و کوتاه در شعر آزاد امضای مانایی به رخ می کشید
    ارادت و سپاس

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      استاد عزیز به بنده لطف دارند . امضای مانا که می فرمایید با قلم استخوان است و جوهر خونش و هر که در سرش شور شیرین افتد ، کوهکن خواهد شد . این دولت همه از عشق اوست وگرنه مهرداد مانا ، همان مهندس جمشیدی ست که توی خاک و خل پروژه ها مشغول غر زدن است و همیشه ی خدا هفتش گرو هشتش .

  8. مینا .تمدن خواه

    شهریور 17, 1402

    سلام و ارادت خدمت شما استاد عزیز و خوش قریحه
    جناب مانای بزرگوار و ادیبی فرهیخته…
    چه می ‌‌شود گفت وقتی در هر سبکی صاحب قلم و فوق العاده‌اید…
    هم بینهایت از خواندن اشعارتون لذت بردم و هم سعی کردم بیاموزم
    سروده‌های سرشکسته‌ای که بسیار عالی و ناب سروده‌ شده‌اند
    تاویل‌پدیری و تاثیرگذاری و قابل تامل بودن اشعار شما همیشه
    سرآمد اشعار آزاد و سپید است
    دستمریزاد استاد گرانقدر

    و از همه بیشتر این شعر به دلم نشست در حد حسودی که ای کاش چنین تصویر ناب و بکری به ذهن من آمده بود 😊

    به یقین ،
    شبی شاعری
    با صحرا خوابیده است !
    وگرنه
    آبستن این همه سکوت و ستاره نمی شد …

    قلم توانا و طبع روانتان مستدام
    سلامت باشید و برقرار
    🌹👏🌹👏🌹

    و همچنان از درگاه الهی برای استاد عالیقدر ، پدر عزیز و گرانقدر شعر پاک جناب استاد خراسانی آرزوی سلامتی و طول عمر دارم که وجود پرمهرشان دلگرمی و مایه مباهات است…

    • طارق خراسانی

      شهریور 17, 1402

      سلام‌ دختر عزیزم ‌ مینا جان
      برای اولین بار در فضای مجازی اقرار می کنم‌ که اگر پاک نبود که بودنش را مدیون زحمات دختر نازنینم پانته آ می دانم و‌اگر شماها نبودید تا به حال یا دیوانه شده بودم و یا سال ها از مرگم گذشته بود .
      و صد البته با آمدن مانا جان، جان تازه ای گرفته ام درد هایم یکی دوتا نیست و می ترسم بیان شان کرده و عزیزانم را برنجانم .می دانم یاران پاک از شنیدن درد هایم سخت متاثر می شوند و اینکه به سیم آخر زده ام دوست دارم بروم‌ رفتنی زیبا دنیای امروز ما فکر کنم تاریکتر از آن چیزی ست که فکرش را می کنیم درد نان نیست درد زندگی ست با لقمه ای می توان‌زیست مانا را دریابید مانا در یک کلام اکسیر زندگی و حیات است پاک را تنها نگذارید که تنها ادب خانه ای ست که در آن آرامش را می توان‌تجربه کرد .
      مینا جان از محبت و صفایت ممنونم‌
      در پناه خدا 🌿🙏🌹🌿

      • مهرداد مانا

        شهریور 18, 1402

        بیش از این شرمسار محبتم نکنید پدرجان
        مانا هرچه دارد از دولت دعای مادر و صدقه ی سری دوست داشتن است .

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      مینای عزیز
      می دانی که برایم دوست داشتنی هستید و اتفاقا آن شعر را چون سیب حسن کچل ، برای خودت گذاشته بودم که برداری
      مانا برای شعر کوتاه تعریفش این است که یک یا دو قضیه را ابتدا مطرح کنیم و سپس نتیجه بگیریم . در واقع شعر کوتاه را همزاد رباعی در کلاسیک می دانم .

      سلاخی زار می گریست :
      به قناری کوچکی
      دل بسته بود

      احمد شاملو

      دو تصویر که مکمل و متمم همدیگر هستند . اولی قضیه را مطرح می کند و دومی نتیجه را می رساند .

      خوش آمدی و به قول همشهریای خودت : صفای قدمتو

  9. مهدی سیدحسینی

    شهریور 17, 1402

    درود بر شما
    بهره بردم
    با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سپاس بیکران که می نوازی و نواختن را می آموزی

  10. علی معصومی

    شهریور 17, 1402

    سلام مانا جان
    سه قطعه شعرت را خواندم زیبا بود
    اما حوصله خواندن شعر بلند یا قطعات زیاد را ندارم
    کاش تکه تکه می گذاشتی این قطعات زیبا را
    ♡♡♡

    • مهرداد مانا

      شهریور 18, 1402

      سلام
      عذر تقصیرم را بپذیرید رفیق شفیق
      مانا را کمتر سر سکوت و توقف است وقتی شروع می کند . و خود نیز بیش از همه به دل آزاری تطویل و اطناب واقف است . حکایت آن دوست شیرازی ام بود که روزی به شوخی می گفت : عامو خو همه دونیم تنبلی مادر همه دردهاست ولی چه کنیم مادره و احترامش واجب !

      خوش آمدی و همان سه شعر که خواندی و زیبا توصیف کردی ، خود عنایت و غنیمتی ست که قدردان خواهم بود

  11. رضا محمدصالحی

    شهریور 18, 1402

    درود مانای عزیز

    چه زیبا و چقدر عالی

    به خصوص که تقدیمی هم هست

    بسیار لذت بردم ، پاینده باشید به مهر🌹🌹🌹

    • مهرداد مانا

      شهریور 19, 1402

      به این حجره ی تاریک روشنی بخشیدی بزرگوار . مایه ی مباهات است التفات عزیزی چون شما به کلمات مانا که سزاوار تسلیتند

  12. طلعت خیاط پیشه

    شهریور 18, 1402

    مانای ارجمند
    درود بر شما و این قلم زرنگار.
    باور کنید همه در یک گیجی و حیرانی سر در گم شده ایم و جمع شعر پاک تنها جایی است که میتوان یک نفس تازه کشید.سایه ی مهر استاد طارق عزیز و مهربان مستدام باد.
    🙏🌸🌺🙏🌸🌺💐🌿🍃

    • مهرداد مانا

      شهریور 19, 1402

      سلام
      هر باغی را باغبانی شاید و باید . که با آب و کود و هرس و … درختان را نگهبان و تیمار باشد . و باغبان این سایت نیز پدرمان طارق است . و چه خوب است که درختانش بی ثمر نیستند . نهالی چون شما و دیگر دوستان که اینک تنومند و بارور گشته اند .

  13. نسرین حسینی

    شهریور 18, 1402

    (فتوا)

    به من اقتدا کن .
    من تنها پیامبر ی هستم ،
    که بر سجاده ی سوسن
    نماز شب خوانده ست !

    جهنم / ۲۰ آذر۹۶

    وچقدر زیبا با رقص واژگانت این احساس قشنگ را انتقال میدی مانای عزیز یکی از یکی زیباتر بود
    جای خرسندیست بودنت در این محفل بمان وبنویس تا بیاموزم👏👏👌👌❤️❤️

    • مهرداد مانا

      شهریور 19, 1402

      و این رقص زیبا کامل نمی شود مگر با همرهی و همدلی دوستان جانم که از جانشان دوست تر دارم . و بانو نسرین نیز یکی از آنهاست .

  14. سینا دژآگه

    شهریور 20, 1402

    سلام و عرض ادب مانای عزیز
    خودت و اشعارت را همیشه دوست دارم. لذت بردم و درود فرستادم بر قلم زرینت. می‌خواستم درباره‌ی شعر کوتاه و کمیت و کیفیتش مطلبی برای این سروده بنویسم که مشغله‌ها و سرماخوردگی آخر تابستان این اجازه را به من نداد. فقط اشعار «خانم» و «گل بیستم» به‌نظرم شعر کوتاه نبودند. اگر عمری بود باز می‌گردم. اگر هم قسمت نشد در آینده درخدمت خواهم بود.
    راستی این اشعار زیبا مبارک استاد طارق عزیز باشد.👏
    زنده باشید🌸🌺🌸🌺

    • مهرداد مانا

      شهریور 20, 1402

      سلام سیناجان
      هر دو شعری که اشاره کردی پیشتر بخشی از دو سروده ی بلندتر بودند که در آخرین ویرایش کوتاه شدند و همین مقدار از آنها ماند .

  15. زهرا وهاب

    مهر 7, 1402

    سلام و عرض ادب مجموعه ی زیبایی از احساس و ادب رو در این چند شعر کوتاه خوندم من سپید سرایی بلد نبستم اما به سپید دوست دارم برقرار باشید و همواره در اوج

    • مهرداد مانا

      مهر 7, 1402

      از اظهار لطف شما ، بی نهایت ممنونم

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا