![ابوالحسن انصاری(الف.رها)](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_302-e1600831537662.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کاش می دانستم……
………..
این روزمابر بالش شب تکیه کرده
ای کاش می دانستم آغازش کلک بود
من باخبرازطبع کرمویش نبودم
ای کاش می دانستم انجامش کپک بود
.
جغرافیایم تارومار فصل انکار
توجیه قد فاجعه عمر ا نمانده
تاریخ هم تصمیم در عبرت ندارد
مهلت به کام سفسطه جدا نمانده
.
عصیا ن تر از اوج هدایت می گدازم
هیچ التیامی بابت دردم ندارم
یعقوب لیث خاطره خواب وخوراک و
اعصابی از عباسیان یک دم ندارم
.
هرگزنبود آغوش طوفان بر مرادم
این اختیاری کشک ازروز ازل بود
درناکجا ی پیچ رو یا نیست درمان
این زخم کاری التیامش با غزل بود
.
این روزها احساس هر گام خیا بان
بغض تلنبار دلم را درک کرده
من لا بلای مکث نارو گیر کردم
آیا خدا هم حرف من را ترک کرده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):