🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کیمیا دوازده

(ثبت: 262899) مرداد 27, 1402 

 

از تب عشقت چنان دل پر شر و پر شور بود
ساز دل کوکش نوا و نغمه ی ماهور بود

در دل تاریک شب آواز می خواندم ولی
طرح ماه چهره ات در ذهن من پر نور بود

سرخی لب های تو از خون پاک عاشقان
سرخی من از شراب کهنه ی انگور بود

شال سبزت روی سر  چون برگ گل شد جلوه گر
روی ماهت بین آن چون لاله ی مخمور بود

تار زلفت را به سر پنجه نوازش می کنم
هم نوای ساز دل بانگ خوش تنبور بود

قصه ی ماه و پلنگی تازه بوده بین ما
کیمیای عشق بودی آنچه از من دور بود

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. سیامک عشقعلی

    مرداد 27, 1402

    درود بر شما آقا
    غزلتان طعم شراب کهنه‌ی انگور بود ✔️💜😃

    • سیامک جان عشقعلی
      شاعر فرهیخته
      درس پس دادن است در پیش شما
      خوشحالم که مورد پسندتان واقع شده است
      مهرتان ماندگار

  2. .مینا .تمدن خواه

    مرداد 28, 1402

    درود بر شما شاعر گرامی جناب شبگرد
    چون همیشه عالی و ناب
    دستمریزاد
    🌷👏

    • مهر بانوی سرزمینم
      ادیب فرهیخته
      به مهر خواندید
      خوشحالم که مورد پسند واقع شده است
      بهار وجودتان بی خزان

  3. مهمان

    مرداد 30, 1402

    سلام جناب شرعی

    زمانِ بیانیّت شعر یک فعلیّت دارد که با فعلِ ردیفِ بود در تضادست و هم‌کوک و چفت و بست نیست و به همین دلیل در خوانش مخاطب گریپاژ می‌کند!

    لاهیجی از نوع سیدمحمدرضا

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا