🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بُغض و اندوه و غم و ذهن من از غُصه پریشان
قصه ی تلخ جدایی و من و دیده ی گریان
شاخه ای خشک شده در کفم از یک گل پرپر
ابرِ چشمانِ من و یک شبِ بارانی تهران
باز هم گوشه ی یک کافه و یک نغمه ی دلگیر
تلخی قهوه و یک فال دگر در ته فنجان
می کند فاش همه درد دل غَمزده ام را
چای پُر رنگ من و قُل قُل این کوزه ی قلیان
کوچه پس کوچه یِ شهر است پُر از حرفِ من و تو
شرحِ احوالِ غم آلوده یِ داش آکل و مرجان
ریخته قطره ی اشکی به رُخ عاشق شبگرد
کیمیا ، یاد تو افتاده شبی گوشه ی میدان
محمد رضا شرعی
شبگرد
مرداد ماه 1402
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
مرداد 26, 1402
سلام و درود بر شما
بسیار عالی بود
پاسخ
مرداد 28, 1402
ماه بانوی سرزمینم
شاعر فرهیخته
زیبا دیدید و به مهر خواندید
خوشحالم که مورد پسند طبع ظریف پسندتان واقع شده است
مهرتان ماندگار
پاسخ
بستن فرم