🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کیمیا

(ثبت: 263498) شهریور 13, 1402 

 

آنچنان غمگینم
آنچنان دلتنگم
که دگر روز و شبم فرق ندارد با هم
چشم هایم همه جا در پی تو می گردند
و نگاهم همه جا روی تو را می جوید
همه جا هستی و نیستی با من
با همه هستی و نیستی با من
در گلو بغض گرانی به امانت دارم
سیل زاینده ی اشکم
در چشم
و سکوت
و سکوت
و سکوتی بی عمق
و سکوتی بس ژرف
گاه اندیشه کنان
غرق در لذت فکری زیبا
به تو می اندیشم
و تو همراه منی
دست در دست منی
چشم در چشم منی
التهاب و هوس بوسه ای از لب هایت
به جنون می کشدم
با تو بر می خیزم
می رویم شهر به شهر
می رویم باغ به باغ
می نشینیم با هم
لب جویی پر آب
از درختی که کنار آب است
سیب سرخ می چینیم
یا کمی آنسو تر
توی گندم زاری
که طلایی شده هر خوشه ی آن
می دویم از پی هم
رو چمن می خوابیم
حس خوبی دارد
عطر خوب بدنت
با نفس های پیاپی
هر دم
از تو لبریزم و سرشار سرور
با تو دلشادم و لبریز غرور
آه ای باد خنک
آه ای باد خنک
از چه می پیچی در زلف نگار
تو که می دانی من
بس پریشان تر از آن زلف پریشان شده ام
گاه می اندیشم
تو چه خوبی و بزرگ
و نگاهت گیراست
و صدایت گیراست
و وجودت از گرمی هستی لبریز
شوق بودن در تو
شوق خواندن در تو
شوق دیدن در تو
اما در دل من
شوق دیدار شماست
شوق دیدار همان صورت جذاب و قشنگ
شوق بودن با تو
شوق رفتن با تو
شوق ماندن با تو

آه ای غنچه ی بشکفته به باغ
آه ای شبنم پاک سحری
آه ای آب روان
آه ای ماه شب چاردهم
آه ای معنی هر زیبایی
راستی زیبایی

راستی زیبایی ، بی تو معنایی داشت ؟
ای همه معنی زیبایی تو
توی فرهنگ لغات ذهنم
کیمیا ، زیبایی است
آری آری در آن
معنی هر کلمه حس شدنی است
مثل اتش ، گرما
مثل برف و سرما
کیمیا ، زیبایی
تو به زیبایی معنا دادی
با تو می سنجند زیبایی را
گل سرخ و گل یاس
لذت هر احساس
کوچه ی بارانی
رقص بید مجنون
و نسیمی که بیارد با خود
عطر خاکی
باران زده را
سایه ی ابری
در ظهر تموز

آری آری
بخدا
از تو معنا دارند

کیمیا با تو سخن ها دارم
کیمیا با تو سفر ها دارم
سفر از خلوت تنهایی خود
سفر از غربت غم
سفر از تنگ غروب
سفر از ظلمت شب
سفر از مرز جنون
کیمیا با تو سخن خواهم گفت
از سفر های بلندم با تو
خاطراتی شیرین
همه از بودن با تو زیبا
بی تو من غمگینم
بی تو من غمگینم
بی تو بی همسفرِ جاده دریای شمال
بی تو بی همسفرِ جنگل ابر
بی تو بی همسفرِ کوه بلند
بی تو بی همسفرم
بی تو ، تنهایی بی وسعت غم
می نشیند در دل
با خودم خواهم گفت
از چه می گویی سخن
داد کم کن شاعر
که سکوتت زیباست
که سکوتت زیباست
که سکوتت زیباست…

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    شهریور 13, 1402

    سلام بر شرعی عزیز و دلنامه های بی پایانش برای کیمیا

    • سلام بر شاعر ارجمند
      ادیب فرزانه
      مهرداد جان ، سپاس که گوشه ی چشمی به دست نوشته های من داری
      خوشحال می شوم این گونه نوشته ها را به لحاظ ادبی برایم نقد کنی که آیا جایگاهی دارند یا نه ؟
      سپاس

  2. طارق خراسانی

    شهریور 13, 1402

    سلام‌ شبگرد عزیز

    روان‌و زیبا و دلنشین سروده ای

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👌🌿

    • استاد بزرگوارم
      ادیب فرهیخته
      خدا را شاکرم که مورد پسند طبع ظریف پسندتان واقع شده است
      سپاس بی کران

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا