🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 گنجشکها زیک زاک می پریدند

(ثبت: 215875) مهر 15, 1398 

در برگ ریزان لحظه هایِ زردِ احساس،
پاییز بود که می ریخت.
و کلاغ هایی که راه خانه را گم کرده بودند،
هنگام گذر از هیاهوی سرخ باد.
آن طرف آسمان،
گنجشکها زیک زاک می پریدند.
هوای ذهنشان در باد می لرزید
و خواب هایشان، خسته، روی خطوطِ معلقِ درختانِ کلافه.
شهر اما،
زیر خش خش گام های تند باد،
همه اتفاق های خوبِ گذشته را به خاطر داشت.
گویی هوا، آن چنان هم سرد نبود،
این را از لبخندِ گرمِ دخترِ رهگذر فهمیدم
گویی هوای ذهن دختر رهگذر هم آن چنان سرد نبود.
وقتی که خاطرات ذهنش را عمودی می خندید
و صدای سادگی قلبش،
میان گیسوان بلندش، سنجاقک آفتاب می شد.

معصومه محمدی سیف

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها 12 
  1. رسول رشیدی راد

    مهر 15, 1398

    🌹🌹🌹🌹🌹

  2. آفرین بانو
    چه زیبا و دلنشین قلم می زنید!
    احسنت

    • متشکرم از لطف شما بزرگوار.
      زنده باشید و بر دوام 🌺🌺🌺🌺🌺🌺

  3. امیر جلالی

    مهر 15, 1398

    حسی دخترانه در سرتاسر اثر شما موج می زد. فانتزی و صورتی …
    استفاده بجا از عناصر ، یکی از نقاط قوت این اثر بود. خنده در جای خودش می درخشید. و عطر پاییز ، همه جای اثر شما پراکنده بود.
    دلنشین بود نیز… درود بر شما

    • ممنونم از لطف شما که همواره باحوصله نوشته های حقیر را مطالعه می فرمایید و نظرات ارزشمندتان را اختیارم می گذارید.
      بی نهایت سپاسمند مهرتانم
      شاد باشید و بسان گل محمدی، همواره خندان🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌷🌷🌷🌷

  4. سپیده طالبی

    مهر 15, 1398

    زیبا و دل انگیز
    درود ها بانو جان
    در پناه حق باشید🌺

    • ممنونم عزیز دلم.
      خیلی لطف دارید شما بزرگوار.
      زیبانگاهید خواهر
      🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹😘😘😘

  5. علی معصومی

    مهر 15, 1398

    🌿🌺🌺🌺🌺🌷🍃
    شادکام باشید

  6. طارق خراسانی

    مهر 15, 1398

    سلام

    بسیار لطیف و زیباست

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌿

    • متشکرم از محبت و نگاه زیبای شما
      زنده باشید و بردوام 🌹🌹🌹🌸🌸🌸

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا