🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
افتاده نفس به شماره ؛ بگشا هله پنجره ها را
باشد که دوباره ببینیم ؛ پروانه و زنجره ها را
من اینسوی باغ و توآنسو ؛ این شیوه روند فراق است
دیواره ی فاصله بردار ؛ بشکن بِشِکن هره ها را
در خشکی سال محبت ؛ هنگام زوال محبت
با یاری واژه بسازیم ، یاد خوش خاطره ها را
ای نام رسای رهایی ؛ آتش به دلم ز جدایی
باید به غزل برسانیم ، خاموشی حنجره ها را
خورشید حقیقت و ایمان،آویزه ی طاق یقین است
با دیده ی باور خود بین ، نابودی شب پره ها را
دشمن به خیال تباهش،بالیده که پیروعشق است
دیدی بطلب ، بشناسیم ، از هر سره ناسره ها را.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
خرداد 21, 1402
*بیت ملمّع….
در انجمن ادبی صبای کاشان دور هم نشسته بودیم. رئیس انجمن – استاد فقید مصطفی فیضی – شاعران را مخاطب قرار داد و گفت : هر کدام فی الفور و ارتجالا بیتی بسرایید که مصراع دوم آن عربی باشد ؛ حالا یا آیه ی قرآن ، یا حدیث ، یا ضرب المثل یا هر چه. یکی از اساتید مدعی گفت :
سحرخیزان نمی بینند جز خیر
سلام هی حتی ….
ناگهان مکث کرد ، چون فهمید که ادامه ی مصراع – آیه ی مبارکه ی قرآن – یعنی «مطلع الفجر» با کلمه ی «خیر» در مصراع اول هم قافیه نیست. در این هنگام «سیدرضا محمدی نوش آبادی» شاعر فرتوت و امّی کاشان – که اصلا سواد خواندن و نوشتن نداشت – قافیه ی مصراع اول را تغییر داد تا بیت درست شود ؛ یعنی فرمود:
سحرخیزان نمی بینند جز اجر …
همه به وجد آمده و او را تشویق کردند. و اما وقتی نوبت به خود «سید» رسید ، بیت ارتجالی اش را چنین قرائت کرد :
می کنم سرقت سحرگه تا مسا
لیــــس للانسان الا ماسعی !!
و پس از مکثی افزود:
البته مصراع اول را این طور هم می شود گفت:
کشک می سابم سحرگه تا مسا……
پاسخ
خرداد 21, 1402
🌷🌹🌷
پاسخ
خرداد 21, 1402
*زیب النساء بیگم (مخفی) ؛ شاهزاده خانم شاعر…………..شاهزاده خانم زیب النساء بیگم متخلص به «مخفی» 1113ـ 1048 هجری دختر بزرگ امپراتور اورنگ زیب و شاگرد ارشد ملا محمد سعید اشرف مازندرانی است. وی بزرگترین شاعر زن فارسی زبان هند است که در علوم عربی و فارسی دانا بود. اکثر اوقات در صحبت اهل ادب و تشویق شان می گذراند و ازدواج نکرد.در سرودن شعر سحر می کرد. دیوانش بالغ بر پانزده هزار بیت مشتمل بر غزلیات و قصاید و مخمسات و رباعیات و ترجیع بند و ترکیب بند است.در شعر از سبک عرفی شیرازی پیروی کرده و برای مزاحهای شاعرانه شهرت خاصی دارد.از اوست:
بلبل از گل بگذرد چون در چمن بیند مرا
بت پرستی کی کند گر برهمن بیند مرا
در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل
هر که خواهد دیدنم گو در سخن بیند مرا
عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد
در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را
برو طواف دلی کن که کعبه ی مخفی است
که آن خلیل بنا کرد و این خدا خود ساخت
*گویند روزی در خلوت حرم آیینه از دست پدرش افتاد و شکست.پدر نیز که خرده طبع شعری داشت با صدای بلند این مصراع ارتجالی را خواند:
از قضا آیینه ی چینی شکست
زیب النساء که حضور داشت فی الفور مصراع دویم را چنین سرود و بر پدر خواند:
خوب شد اسباب خودبینی شکست
ماحصل این طبع آزمایی بیتی بدیع شد که جزو امثال سائره محسوب شود.
از تاب و تبم مهر و سما را که خبر کرد؟
وز گریه ی من ابر و هوا را که خبر کرد؟
بیرون همه سرسبز و درونم همه پر خون
از حالت من برگ حنا را که خبر کرد؟
می چنان کرد مریدم که اگر پیر شوم
در کفم جای عصا گردن مینا باشد!
بشکند دستی که خم در گردن یاری نشد
کور آن چشمی که لذت گیر دلداری نشد
کا ر ما آخر شد و از ما نشد کاری درست
مشت خاک ما غبار کوچه ی یاری نشد
سالها خون جگر در ناف آهو شد گره
مشک شد اما چه شد خال رخ یاری نشد
شمعیم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش
ما را برای سوز و گداز آفریده اند
¯پروانه نیستم که به یک شعله جان دهم
شمعم که جان گدازم و دودی نیاورم
ای آبشار نوحه گر از بهر چیستی؟
چین بر جبین فکنده از اندوه کیستی؟
دردت چه درد بود که چون من تمام شب
سر را به سنگ می زدی و می گریستی؟
پاسخ
خرداد 21, 1402
*توصیه ای جدّی …………..
دوستان شاعرم! هر شعر از خودتان را که دلپسندتان نیست ــ حتی اگر فاخر و اسطقس دار بود ــ مجال نشر ندهید…فقط شعرهایی از خود را منتشر کنید که بیش از هر کس برای خودتان دلنشین و لذتبخش است.
پاسخ
خرداد 21, 1402
احسنت استا ارجمند
قلمتان سر سبز و دلتان بهاری باد
🙏🌸🙏🌺🙏🙏🌸🙏🌺🌺💐🌿🍃
پاسخ
خرداد 21, 1402
درود و عرض ارادت و سپاسگزاری….
پاسخ
خرداد 21, 1402
به به عالیه استاد خوش عمل عزیز …
حظ بردم …درود بر شما 👏👏👏💐💐💐
پاسخ
خرداد 21, 1402
درود وعرض دوستاری و سپاسگزاری…….
پاسخ
خرداد 21, 1402
درود بر شما
زیباست
فقط قافیه در بیت چهارم رعایت نشده🌹🌹
پاسخ
خرداد 21, 1402
سلام خانم ایرانپور گرامی
بنده از سالها پیش در گروه شاعرانه ها به شما گرامی ارادت دارم و مفتخرم که اشعار نابتون مورد توجهم بوده
درود برشما
اما ایراد قافیه این شعرو نفهمیدم
چند بار خواندم ایرادی نفهمیدم
و ممنونم که گاهی نوشته های حقیر رو میبینید
موفق باشید
پاسخ
خرداد 21, 1402
ادیب ارجمند جناب شریفی زاده ی عزیز….درود بر شما و از حسن توضیح تان ممنونم.
پاسخ
خرداد 29, 1402
درود بر شما
حرف “ر” در اینجا حرف روی هست
و در قافیه حرف روی و حرکت قبل از ان باید یکی باشه
در این غزل زیبا حرکت قبل از “ر” کسره هست ولی در بیت چهارم تبدیل به فتحه میشه
پاسخ
خرداد 29, 1402
ممنونم بزرگوار
البته در بیت پنجم شب پره هست اما در اشعار بسیاری بزرگان این گونه قافیه استفاده شده
که من سواد زیادی ندارم خود استاد خوش عمل بسیار بهتر از حقیر میدانند
به هر حال ممنون از توضیح شما استاد گرامی 🙏
پاسخ
خرداد 31, 1402
بزرگان هم گاهی ترجیح می دهند فرم را فدای محتوا کنند
مفتخرم به شاگردی اساتید
پاسخ
خرداد 21, 1402
درودها… و اما بعد: اشکال قافیه وجود ندارد………..این گدا گدایی نیست که پس از پنجاه سال تکدی گری شب جمعه اش را گم کند!!
پاسخ
خرداد 21, 1402
😍
پاسخ
خرداد 21, 1402
عالی
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
پاسخ
خرداد 21, 1402
سپاسگزارم.
پاسخ
خرداد 21, 1402
سلام و درود و خدا قوت
پاسخ
خرداد 21, 1402
درود و عرض دوستاری……………………….
پاسخ
خرداد 21, 1402
دشمن به خیال تباهش،بالیده که پیروعشق است
دیدی بطلب ، بشناسیم ، از هر سره ناسره ها را.
درود استاد خوش عمل گرامی
بسیار زیباست و گوهربار
دستمریزاد
👏👏👏🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 22, 1402
درود و عرض تشکر برهان جاوید عزیز.زنده باشید به مهر……
پاسخ
بستن فرم