🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

الحكایة ‌و التمثیل : شد مگر دیوانه شبلی چند گاه

(ثبت: 186331)

شد مگر دیوانه شبلی چند گاه

برد با دیوانه جایش پادشاه

کرد شه در کار او لختی غلو

کان فلان دارو کنیدش در گلو

پس زفان بگشاد شبلی بی قرار

گفت خود را بیهده رنجه مدار

کاین نه زان دیوانگیست ای نیک مرد

کان بدارو به شود گردم مگرد

هرکجادردی بود درمان پذیر

آن نباشد درد کان باشد زحیر

جان اگر نبود مرا جانان بسست

داروی من درد بیدرمان بسست

چون ترا با حق نیفتد هیچ کار

تو چه دانی قیمت این روزگار

چون بخون صد ره بگرداند ترا

آنگهی یک دم برنجاند ترا

صد رهت مرده کند پس زندهٔ

تاترا نانی دهد یا ژندهٔ

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا