🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
عارفی طوف کنان رفت به باغ
دید در باغ حمامی با زاغ
با هم از حکم دو جنسی رسته
چون دو همنجس به هم پیوسته
عارف آن حال عجب را چون دید
به تعجب سر انگشت گزید
که دو ناجنس به هم چون گستاخ
میوه چین آمده اند از یک شاخ
ناگهان دید که از شاخ بلند
برگشادند سوی خاک نژند
آب جویان به تک و پوی شدند
لنگ لنگان به لب جوی شدند
دید کانبازیشان در لنگی
می دهد خاصیت یکرنگی
زاغرا ور نه چه نسبت به حمام
که گزینند به یک شاخ مقام
بس دو خویش به نسب همخانه
که نشینند ز هم بیگانه
آشنایی نه به قرب نسب است
قرب ارباب ادب از ادب است
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم