🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۱۱ – باقی سخن در توحید : می‌برد تا به خدمت ذوالمن

(ثبت: 169464)

می‌برد تا به خدمت ذوالمن

کش کشانش، دوشاخه در گردن

دو نهال است رسته از یک بیخ

میوه‌شان نفس و طبع را توبیخ

کرسی «لا» مثلثی است صغیر

اندر او مضمحل، جهان کبیر

هرکه رو از وجود محدث تافت

ره به کنجی از آن مثلث یافت

عقل داند، ز تنگی هر کنج

که در او نیست ما و من را گنج

«بوحنیفه» چه در معنی سفت

نوعی از باده را مثلث گفت

هست بر رای او به شرح هدی

آن مثلث، مباح و پاک ولی

این مثلث، به کیش اهل فلاح

واجب و مفترض بود نه مباح

زان مثلث، هر آنکه زد جامی

شد ز مستی، زبون هر خامی

زین مثلث، هرآنکه یک جرعه

خورد، بختش به نام زد قرعه

جرعهٔ راحتش، به جام افتاد

قرعهٔ دولتش، به نام افتاد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا