🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
ای رقم کردهٔ تو حرف گناه!
نامهٔ عمرت ازین حرف سیاه!
وای اگر عهد بقا پشت دهد
مرگ بر حرف تو انگشت نهد
گسترد دست اجل مهد فراق
وز فزع ساق تو پیچد بر ساق
دوستان نغمهٔ غم ساز کنند
دشمنان خرمی آغاز کنند
وارثان حلقه به گرد سر تو
حلقهکوبان ز طمع بر در تو
از برون سو به تو گریان نگرند
وز درون خرم وخندان نگرند
هیچ تن را سر سودای تو نه!
هیچ کس را غم فردای تو نه!
پیش از آن کیدت این واقعه پیش
به که از توبه کنی چارهٔ خویش
دامن از نفس و هوا در چینی
پس زانوی وفا بنشینی
هر چه بد باشد از آن بازآیی
عقد اصرار ز دل بگشایی
ز آنچه بگذشت پشیمان باشی
اشک اندوه ز مژگان پاشی
ره به سر حد خطا کم سپری
سوی اقلیم جفا کم گذری
چند باشی ز معاصی مزه کش؟
توبه هم بیمزهای نیست، بچش!
ملک، از عصمت عصیان پاک است
دیو، کافرمنش و بیباک است
نکند طبع ملک میل گناه
ناید از توبه گری دیو به راه
چهره پر گرد کن از خاک نیاز!
مژه از خون جگر رنگین ساز!
جامهٔ خود چو فلکزن در نیل!
به درون شعله فکن چون قندیل!
ز آتش دل شدهام گرم نفس
در گنهسوزیام این آتش بس!
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم