🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
نیرنگزن بیاض این راز
صورتگری اینچنین کند ساز
کان کعبهٔ بینظیر منظر
چون صورت چین بدیعپیکر
با شوهر خود چو سرکشی کرد،
پاداش خوشیش ناخوشی کرد،
مسکین زین غم ز پا درافتاد
بیمار به روی بستر افتاد
آن وصل، بلای جان او شد
سوداندیشی، زیان او شد
میبود ز خاطر غم اندیش
بیماری او زمان زمان بیش
چون یک دو سه روز بود رنجه
مسکین به شکنج این شکنجه
ناگاه عنایت ازل دست
بگشاد و، بر او شکنجه بشکست
از کشمکش نفس رهاندش
وز تنگی این قفس جهاندش
جان داد به درد و جاودان زیست
آن کو ندهد به درد جان کیست
در بودن، درد و در سفر درد
آوخ ز جهان درد بر درد
لیلی که ز درد و داغ مجنون
میداشت دلی چو غنچه پر خون،
از مردن شو، بهانه برساخت
وز خون، دل خویشتن بپرداخت
عمری به لباس سوگواری
بنشست به رسم عدهداری
عشقش به درون نه داشت خانه،
شد ماتم شوهرش بهانه
عمری به دراز، گریه و آه
میکرد و زبان خلق کوتاه!
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم