🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۱۸ – رسیدن سلامان پیش پدر و اظهار شعف کردن وی

(ثبت: 161825)

چون پدر روی سلامان را بدید

وز فراق عمر کاه او رهید،

بوسه‌های رحمتش بر فرق داد

دست مهر از لطف بر دوشش نهاد

کای وجودت خوان احسان را نمک!

چشم انسان را جمالت مردمک!

روضهٔ جان را نهال نوبری

آسمان را آفتاب دیگری

باغ دولت را گل نوخاسته

برج شاهی را مه ناکاسته

عرصهٔ آفاق لشکرگاه توست

سرکشان را روی در درگاه توست

پای تا سر لایق تختی و تاج

نیست تاج و تخت را بی تو رواج

تاج را مپسند بر فرق خسان!

تخت را در زیر پای ناکسان!

ملک، ملک توست، بستان ملک خویش!

ملک را بیرون مکن از سلک خویش!

دست ازین شاهد پرستی باز کش!

شاهی و شاهدپرستی نیست خوش

دور کن حنای این شاهد ز دست!

شاه باید بود یا شاهدپرست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا