🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام عزیز جان دلمریزاد شعری کوتاه وبسیار فاخر ودستمریزاد وخسته نباشید بخاطر پست های
قلبم وارونه می تپد و تو پرت می شوی تا شاهرگ گردن حالا بگو چگونه در ازدحام قدم
طارق خراسانی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
ای باخبر ز حال خراب ندارها چیزی بگو به قافله ی خرسوارها با این الاغ لنگ به
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سلام بر جان طارق مانای عزیز پسر فرهیخته ام سپاس از اینکه به مهر می
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سلام جناب استاد یغمایی عزیز نظر جناب معصومی لحاظ شد چون بیت را بسیار زیباتر و
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146816
زاد مردی چاشتگاهی در رسید
در سرا عدل سلیمان در دوید
رویش از غم زرد و هر دو لب کبود
پس سلیمان گفت ای خواجه چه بود
گفت عزرائیل در من این چنین
یک نظر انداخت پر از خشم و کین
گفت هین اکنون چه میخواهی بخواه
گفت فرما باد را ای جان پناه
تا مرا زینجا به هندستان برد
بوک بنده کان طرف شد جان برد
نک ز درویشی گریزانند خلق
لقمهٔ حرص و امل زانند خلق
ترس درویشی مثال آن هراس
حرص و کوشش را تو هندستان شناس
باد را فرمود تا او را شتاب
برد سوی قعر هندستان بر آب
روز دیگر وقت دیوان و لقا
پس سلیمان گفت عزرائیل را
کان مسلمان را بخشم از بهر آن
بنگریدی تا شد آواره ز خان
گفت من از خشم کی کردم نظر
از تعجب دیدمش در رهگذر
که مرا فرمود حق کامروز هان
جان او را تو بهندستان ستان
از عجب گفتم گر او را صد پرست
او به هندستان شدن دور اندرست
تو همه کار جهان را همچنین
کن قیاس و چشم بگشا و ببین
از کی بگریزیم از خود ای محال
از کی برباییم از حق ای وبال
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
سبزه نه گل نه صبح عطر آگینی لبریز سکوت تلخی و غمگینی زد ابر زمستان به سرت
مانا جان این را از صمیم دلم می گویم بابا طارق فدای فرزند
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سپاس از مدیریت محترم که شعر ویرایش شده با بیت تقدیمی جناب معصومی را سریعا
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
بستن فرم