🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۶۸ – نالیدن معاویه به حضرت حق تعالی از ابلیس و نصرت خواستن

(ثبت: 202560)

این حدیثش همچو دودست ای اله

دست گیر ار نه گلیمم شد سیاه

من به حجت بر نیایم با بلیس

کوست فتنهٔ هر شریف و هر خسیس

آدمی کو علم الاسما بگست

در تک چون برق این سگ بی تکست

از بهشت انداختش بر روی خاک

چون سمک در شست او شد از سماک

نوحهٔ انا ظلمنا می‌زدی

نیست دستان و فسونش را حدی

اندرون هر حدیث او شرست

صد هزاران سحر در وی مضمرست

مردی مردان ببندد در نفس

در زن و در مرد افروزد هوس

ای بلیس خلق‌سوز فتنه‌جو

بر چیم بیدار کردی راست گو

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا