🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
بیدلی داغ دل افروزی داشت
در دل از آتش او سوزی داشت
عمرها مست لقایش می بود
بسته در قید وفایش می بود
دمبدم جلوه دیگر می دید
از جمالش گل دیگر می چید
چرخ از آنجا که ستم دین ویست
قطع یاران ز هم آیین ویست
خواست تا خانه براندازدشان
خانه در کوی دگر سازدش
صبح دولت متواری گردد
روز صحبت شب تاری گردد
بر جدایی دل خود بنهادند
بر سر ره به وداع استادند
عاشق دلشده برداشت فغان
بر رخ از خون جگر اشک فشان
لیک یک دیده او اشک فشاند
وان دگر زآتش دل خشک بماند
چشم تر ناشده را زد مسمار
تا نبیند پس ازان طلعت یار
رشکش آمد که به چشمی که نریخت
اشک چون رشته صحبت بگسیخت
بار دیگر به جمالش نگرد
بلکه دیدن به خیالش گذرد
بعد یکچند رسیدند به هم
ساغر وصل کشیدند به هم
سالها همنفس هم بودند
در یکی زاویه همدم بودند
هرگز آن دیده به رویش نگشاد
کامش از دولت دیدار نداد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم