🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۷۱ – پرسیدن آن وارد از حرم شیخ کی شیخ کجاست کجا جوییم و جواب نافرجام گفتن حرم

(ثبت: 203871)

اشکش از دیده بجست و گفت او

با همه آن شاه شیرین‌نام کو

گفت آن سالوس زراق تهی

دام گولان و کمند گمرهی

صد هزاران خام ریشان هم‌چو تو

اوفتاده از وی اندر صد عتو

گر نبینیش و سلامت وا روی

خیر تو باشد نگردی زو غوی

لاف‌کیشی کاسه‌لیسی طبل‌خوار

بانگ طبلش رفته اطراف دیار

سبطیند این قوم و گوساله‌پرست

در چنین گاوی چه می‌مالند دست

جیفة اللیلست و بطال النهار

هر که او شد غرهٔ این طبل‌خوار

هشته‌اند این قوم صد علم و کمال

مکر و تزویری گرفته کینست حال

آل موسی کو دریغا تاکنون

عابدان عجل را ریزند خون

شرع و تقوی را فکنده سوی پشت

کو عمر کو امر معروفی درشت

کین اباحت زین جماعت فاش شد

رخصت هر مفسد قلاش شد

کو ره پیغامبری و اصحاب او

کو نماز و سبحه و آداب او

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا