🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۷۵ – پاسخ مهراب به افسر : بدو مهراب گفت ای افسر روم

(ثبت: 167490)

بدو مهراب گفت ای افسر روم

به تو آباد باد این کشور روم

کنون در زیر این پیروزه چادر

کسی را نیست چون خورشید دختر

کسی دانم به تنهایی نسازد

که تنهایی خدا را می برازد

ز جنس خویش گیرد هرکسی جفت

خدایست آنکه بی یار است و بی جفت

درین نه پرده پیروزه پیکر

زن از خورشید عذرا نیست برتر

به هر ماهی شبانروزی به خلوت

کند در خانه ای با ماه صحبت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا