🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار جمشید و خورشید
عنوان شعر خوانش نظرات
بخش ۱ - مناجات : الهی پرده پندار بگشای 156
بخش ۳ - قطعه : ای در هوای معرفت قدرتت چو باز 121
بخش ۴ - در نعت پیامبر (ص) : ز رحمت انبیا را آفریده 96
بخش ۲ - در حکمت آفرینش : به نام آنکه این دریای دایر 93
بخش ۵ - رباعی : شاهی که به نعلین رخ مه آراست 93
بخش ۶ - در معراج پیامبر (ص) : در آن شب در سرای ام هانی 154
بخش ۱۷ - غزل : گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی 85
بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید : چو صبح از جیب گردون سر بر آورد 105
بخش ۷ - غزل : ای ممکن دست قدرت بر بساط لامکان 118
بخش ۸ - دعای دولت امیر شیخ اویس : درودی بی‌شمار از رب ارباب 98
بخش ۹ - قطعه : داور دنیا، معز الدین حق، سلطان اویس 81
بخش ۱۰ - قطعه : شاهی که در بسیط زمین حکم نافذش 127
بخش ۱۱ - قطعه : سحرگاه ازل کز پرده عرض 99
بخش ۱۲ - قطعه : بجز از آتش دراز زبان 96
بخش ۱۳ - قطعه : روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر 92
بخش ۱۶ - دیدن جمشید، خورشید را اندر خواب : چو روی خود بهشتی دید در خواب 87
بخش ۱۴ - قطعه : طاووس روز تا ز افق جلوه می‌کند 105
بخش ۱۵ - آغاز داستان جمشید و خورشید : خبر دادند دانایان پیشین 86
بخش ۱۸ - غزل : مطول قصه‌ای دارم که گر خواهم بیان کردن 84
بخش ۲۱ - غزل : گوئیا این نقش بیجان صورت جان من است 78
بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر : در آخر غنچه این راز بشکفت 108
بخش ۲۲ - از خواب گفتن جمشید با مهراب : یکایک باز گفت: ؟«ای صورت انگیز 107
بخش ۲۵ - غزل : غباری کز ره معشوقه آید 168
بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را : پری گفتش که: «اینجا مرز روم است 141
بخش ۲۷ - کشته شدن دیو به دست جمشید : ز قلب لشکر آمد سوی جمشید 99
بخش ۲۸ - در دیر راهب : به نزد بحر دیری دید مینا 89
بخش ۲۳ - اجازه سفر خواستن جمشید : ملک جمشید کرد آن راز مشهور 105
بخش ۲۴ - سفر جمشید به روم : به روز فرخ و حال همایون 100
بخش ۲۹ - رباعی : لازم نبود که آنچه دولت باید 113
بخش ۳۱ - غزل : فریاد همی دارم و فریاد رسی نیست 269
بخش ۲۶ - روان شدن جمشید از ولایت پریان بسوی روم : به چین چون رومیان آیینه یستند 128
بخش ۳۰ - جمشید و سفر دریا : ملک را چون مسیح آورد در سیر 100
بخش ۳۲ - در وصف صبح : چو سیمین صبح سر بر زد ز خاور 153
بخش ۳۶ - غزل : ای صبا خیز و دمی دامن خرگه بردار 84
بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید : در آن خرگه بت موزون شمایل 86
بخش ۳۷ - قطعه : از سرگرمی جوابش داد شمع 101
بخش ۳۵ - عاشق شدن خورشید بر جمشید : گلی دید از هوا پیراهنش چاک 117
بخش ۳۸ - گفتگوی جمشید با شمع : ملک با شمع گفت ای گرم رو، نرم ! 144
بخش ۴۰ - غزل : ای میوه رسیده ز بستان کیستی؟ 111
بخش ۴۲ - غزل : خواهد گل رعنا که او باشد به آب و رنگ تو 142
بخش ۳۹ - غزل : چه منزل است که خاکش نسیم جان دارد 99
بخش ۴۳ - از خمار باز آمدن جمشید : ملک در خواب صوت چنگ بشنید 106
بخش ۴۱ - غزل : زهی دو نرگس چشمت در ارغنون خفته 108
بخش ۴۵ - غزل : بیا جانا که خرم نو بهاریست 98
بخش ۴۴ - غزل : باغ را رنگی و بویی ز بهارست امشب 96
بخش ۴۶ - طلب کردن خورشید جمشید را : بهار افروز چون شعری برانگیخت 132
بخش ۴۷ - غزل : آفتابی از شکاف ابر ایما می کند 100
بخش ۴۹ - غزل : در هر آن سر که هوا و هوست جا گیرد 107
بخش ۴۸ - باز گفتن خورشید از احوال جمشید به کتایون : گل زرد افق را دور بی باک 120
بخش ۵۰ - رباعی : ماییم کله چو لاله بر خاک زده 96
بخش ۵۲ - غزل : شوق می ام نیمه شب بر در خمار برد 109
بخش ۵۳ - دیدن جمشید ،خورشید را در باغ : در آن شب دید جمشید آفتابی 84
بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید : معنبر زلف را چون داد شب تاب 107
بخش ۵۴ - غزل : خواهم که امشب خدمتی چون ساقر اندر خور کنم 120
بخش ۵۵ - دربند افتادن خورشید به دستور افسر، مادرش : به نوشانوش رفت آن شب به پایان 133
بخش ۵۶ - قطعه : چو بر حدود یار حبیب بگذشتم 102
بخش ۶۲ - نامه جمشید به خورشید : شب تاری به روز آورد جمشید 95
بخش ۵۷ - بیتابی جمشید در فراق خورشید : چمن بی گل ،فلک بی ماه می دید 74
بخش ۵۸ - غزل : آتش سودا گرفت در دل شیدای من 117
بخش ۶۳ - غزل : تو ای جان من ای بیمار چونی؟ 99
بخش ۵۹ - رفتن مهراب در پی جمشید : همی گردید مهراب از پی جم 96
بخش ۶۴ - دو بیت شعر : رسولا خدا را به جایی که دانی 102
بخش ۶۷ - دلجویی خورشید از حال جمشید : چو از اغیار مجلس گشت خالی 93
بخش ۶۰ - غزل : برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است؟ 122
بخش ۶۹ - غزل : ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم 107
بخش ۶۱ - جمشید در درگاه قیصر : ملک با تاج زر کرد عزم درگاه 85
بخش ۷۱ - غزل : مرا در جام خون دل مدام است 87
بخش ۶۵ - غزل : دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد 100
بخش ۶۶ - غزل : آمکه عمری چو صبا بر سر کویش جان داد 87
بخش ۶۸ - نامه خورشید به جمشید : بنام آنکه نامش حرز جان است 119
بخش ۷۰ - رفتن جمشید به دژ خورشید و دیدن او : در آن غمنامه چون داد سخن داد 116
بخش ۷۷ - فرد : ما رقمی می کشیم تا به چه خواهد کشید 91
بخش ۸۴ - قطعه : بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد 98
بخش ۷۳ - رباعی : امشب که شبم به وصل تو می گذرد، 97
بخش ۷۵ - پاسخ مهراب به افسر : بدو مهراب گفت ای افسر روم 80
بخش ۷۸ - بزم آرائی جمشید : ملک گفتا مباد ای صبح اصحاب 91
بخش ۷۲ - غزل : خراباتی و رند ست آشکارا 115
بخش ۷۹ - رباعی : وقت سحر از باغ بهشت آمد باد 100
بخش ۷۴ - قطعه : شب دوشین بت نوشین لب من 102
بخش ۷۶ - قطعه : آن شنیدستی که ارباب تجارت گفته اند 121
بخش ۸۱ - غزل : مخورانده که همه کار به کام تو شود 88
بخش ۸۰ - غزل : بی گل رویت ندارد رونقی بستان ما 87
بخش ۸۶ - غزل : باد صبا به گرد سمندش نمی رسد 96
بخش ۸۲ - آزاد شدن خورشید : چو صبح از کوه بنمود افسر زر 136
بخش ۸۷ - نجات دادن جمشید ، قیصر را از مرگ : چو این شهباز زرین بال خاور 118
بخش ۸۳ - آمدن شادیشاه به خواستگاری خورشید : چو شاه چین علم بفراخت بر بام 105
بخش ۸۸ - ستایش قیصر از دلاوری جمشید : فرستاد افسر و خورشید را خواند 102
بخش ۸۵ - هنرنمائی جمشید و شادیشاه در حضور خورشید و افسر : چو خورشید فلک برداشت از چین 90
بخش ۹۹ - غزل : سوی کلبه فقیران به سعادت و سلامت 81
بخش ۸۹ - غزل : عشق مرا از هزار کار برآورد 83
بخش ۹۰ - خواستگاری شادیشاه از دختر قیصر : چو رای هند رخ بر تافت قیصر 118
بخش ۹۱ - بازگشتن شادیشاه به شام : حکایت را بدین پیدا شد انجام 99
بخش ۹۲ - لشکر کشی جمشید از روم به شام : زند از شهر گردان خیمه بر دشت 105
بخش ۹۳ - غزل : بود ز غم صد گره بر گل و بر بارگل 95
بخش ۹۴ - دوبیتی : آیا کراست زهره؟ آیا کراست یارا؟ 85
بخش ۹۵ - غزل : شادی آمد از درون امشب که هان جان می رسد 124
بخش ۹۶ - دوبیتی : از دیده دلم روز وداعش نگران شد 99
بخش ۹۷ - قطعه : در آن روز وداع آن ماه خوبان 97
بخش ۹۸ - رباعی : چون گل دهنی زمانه پر خنده نکرد 111
بخش ۱۰۱ - رباعی : ای آینه کرده در رخت روی امید 109
بخش ۱۰۰ - بازگشت جمشید به روم و دامادی او : به پیروزی و بهروزی از آن بوم 109
بخش ۱۰۳ - نامه جمشید به پدر : ملک جمشید بنوشت از ره دور 88
بخش ۱۰۲ - رباعی : از رنگ بیاض رویت ای رشک قمر 90
بخش ۱۰۵ - غزل : چمن شمع ز مرد ساق نرگس را چو بردارد 93
بخش ۱۰۴ - : ای پیک صبا مصر وصالم بکف آمد 135
بخش ۱۰۷ - تدبیر جمشید و خورشید برای عزیمت به چین : ز شوق ملک چین آهی بر آورد 137
بخش ۱۰۶ - دوبیتی : مرا چو یاد زیار و دیار خویش آید 131
بخش ۱۰۸ - اندرز : دلا زن خیمه بیرون زین مخیم 127
بخش ۱۰۹ - حکایت : شنیدستم که با مجمر شبی شمع 144
بخش ۱۱۰ - پند : گلستان گیتی به خاری نیرزد 123
بخش ۱۱۲ - تاریخ نظم داستان : به رسم حضرت سلطان عهد شیخ اویس 127
بخش ۱۱۱ - شکایت از پیری : به پایان شد شب عیش ملاهی 116
بخش ۱ : گرانمایه جمشید فرزند او 161
بخش ۲ : یکی مرد بود اندر آن روزگار 177
بخش ۳ : چو ابلیس پیوسته دید آن سخن 128
بخش ۴ : از آن پس برآمد ز ایران خروش 144