🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
می شد آن خاصگی شاه به دشت
بر کنار تره زاری بگذشت
تره کاری ز قضا بر لب جوی
بود ز آلودگی گل تره شوی
زان تره هر چه همی ماند در آب
طعمه می ساخت حکیمی به شتاب
خاصگی گفت بدو کای سره مرد
کس ندیدم که بدینسان تره خورد
تره تو که نه نان دیده نه دوغ
ندهد کار تو را هیچ فروغ
گر چو ما خدمتی شاه شوی
صاحب مرتبه و جاه شوی
دسته تره که بر خوان بودت
پهلوی بره بریان بودت
لقمه بره که با تره خوری
به ز هر تره که بی بره خوری
گفت با خاصگی آن مرد حکیم
کای ز جاه آمده در چاه مقیم
گر چو ما راه قناعت سپری
به حرمگاه قناعت گذری
باشد از خوان جهان تره بست
خوردن بره نیفتد هوست
کمر خدمت شاهت چو کمند
نفکند گردن اقبال به بند
شاه از خلعت شاهی بیرون
نیست جز چون تو یکی مرد زبون
پیش شمشیر سر افکنده شوی
به که پیش چو خودی بنده شوی
در دیاری که ز فقر آبادیست
بندگی خاک ره آزادیست
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم