🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۹ – حکایت ذوالنون و ابو یزید قدس الله تعالی سرهما

(ثبت: 161189)

داد ذوالنون به بایزید پیام

کای گرفته به خواب خوش آرام

سر برآور که وقت بیگه گشت

پای در نه که کاروان بگذشت

بایزیدش جواب داد که مرد

آن بود در سرای صلح و نبرد

که رود شب به خواب از همه پیش

بامدادان رسد به منزل خویش

سر به بالین نهد به فرقت یار

صبحدم پیش او شود بیدار

لیک در مجمع طلبکاران

باشد این خواب خواب بیداران

هر که عمری ز خواب دیده نبست

ندهد این خواب یکدم او را دست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا