🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

رباعی شمارهٔ ۱۱۱ : شب آمد و باز رفتم اندر غم دوست

(ثبت: 206780)

شب آمد و باز رفتم اندر غم دوست

هم بر سر گریه‌ای که چشمم را خوست

از خون دلم هر مژه‌ای پنداری

سیخیست که پارهٔ جگر بر سر اوست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا