🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۱۰ – و او راست : نگار من چو ز من صلح دیدو جنگ ندید

(ثبت: 187759)

نگار من چو ز من صلح دیدو جنگ ندید

حدیث جنگ به یک سو نهادو صلح گزید

عتابها ز پس افکندو صلح پیش آورد

حدیث حاسد نشنید و زان من بشنید

چو من فراز کشیدم بخویشتن لب او

دل حسود زغم خویشتن فراز کشید

به وقت جنگ عتاب و خروش و زاری بود

کنون چه باید رودو سرود و سرخ نبید

در نشاط و در لهو باز باید کرد

که این دو بندگران را به دست اوست کلید

به کام خویش رسد از دل من آن بت روی

چنانکه زو دل غمگین من به کام رسید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا