🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۱۲۳ – فی‌الحکمة والنصیحة

(ثبت: 159791)

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به سوی دشت گشت

در تموز و دی به سالی یک دو بار

آمدی در قلب شهر از طرف دشت

گفتی ای آنان کتان آماده بود

زیر قرب و بعد ازین زرینه طشت

قاقم و سنجاب در سرما سه چار

توزی و کتان به گرما هفت و هشت

گر شما را با نوایی بد چه شد

ورچه ما را بود بی‌برگی چه گشت

راحت هستی و رنج نیستی

بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا