🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۴۰۸ – در ذم فتوحی شاعر

(ثبت: 160076)

ای بر در بامداد پندار

فارغ چو همه خران نشسته

نامت به میان مردمان در

چون آتشی از چنار جسته

ما را فلک گزاف پیشه

بر آخر شرکت تو بسته

نارسته ز جهل و برده هر روز

نوباوهٔ احمقی برسته

با شومی جهل هرکه در ساخت

فالش نکند فلک خجسته

طفلند ممیزان و زینند

احرار چو دایه سینه خسته

باری چو درخت سست بیخی

کم ده به تبر ز شاخ دسته

در مجلس روزگارت این بس

کز درزه رسیده‌ای به دسته

طوفان منازعت مینگیز

ای ساکن کشتی شکسته

اف از خور و خواب اگر نبودیم

در سلک تناسب از تو رسته

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا