🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۷۳ : خاقانیا چو آب رخت رفت در سال

(ثبت: 163612)

خاقانیا چو آب رخت رفت در سال

مستان نوال کس که وبال آشنای اوست

بر خستگی دل مطلب مرهم قبول

نه دل نه مرهمی که جراحت فزای اوست

آن را که بشکنند نوازش کنند باز

یعنی که چون شکست نوازش دوای اوست

پنداری آن شتر که بکشتند، گردنش

پر زر از آن کنند خون‌بهای اوست

گیرم که کان زر شود آن گردن شتر

او را ز زر چه سود که سودش بقای اوست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا