🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار قطعات
عنوان شعر خوانش نظرات
شمارهٔ ۱ : مرا شاه بالای خواجه نشانده است 115
شمارهٔ ۲ : نظام دولت بهرامیان رشید الدین 106
شمارهٔ ۳ - در شکایت و حکمت : همه کارم ز دور آسمانی 107
شمارهٔ ۶ : کبوتر حرم آمد ز کعبهٔ سعدا 122
شمارهٔ ۱۶ : ما غم کس نخورده‌ایم مگر 114
شمارهٔ ۴ - در شکر : من که خاقانیم به منت شاه 86
شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند : خاقانیا به جاه مشو غره غمروار 106
شمارهٔ ۷ : ای در برگزیده که غواص کرده‌ای 99
شمارهٔ ۸ - در مدح : ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد 121
شمارهٔ ۱۷ : نظاره کنان به روی خوبت 122
شمارهٔ ۹ : خواجه یک هفته اضطرابی داشت 92
شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و پند : بترس از بد خلق خاقانیا 123
شمارهٔ ۱۱ : خاقانی ار به باره کشد دست بدتر است 105
شمارهٔ ۱۲ - در حسب حال خود : من که خاقانیم آزاد دلم 93
شمارهٔ ۲۱ : بشنو ای پیر پند خاقانی 111
شمارهٔ ۲۳ : چون ز یاران رفته یاد آرم 92
شمارهٔ ۲۴ : خوش سواری است عمر خاقانی 106
شمارهٔ ۱۳ : شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم 281
شمارهٔ ۱۴ : من به ری عزم خراسان داشتم 97
شمارهٔ ۱۵ : گفتی از شاهان تو را دل فارغ است 96
شمارهٔ ۱۸ : چون شاه بازگشت ز ابخاز روز عید 88
شمارهٔ ۱۹ : ای در آبدار توانی ز پیچ و خم 82
شمارهٔ ۲۵ : زندگانی چو مال میراث است 111
شمارهٔ ۲۰ - در مدح منوچهر شروان شاه برای بستن سد باقلانی : قطب سپهر رفعت یعنی رکاب شاه 93
شمارهٔ ۲۲ - در هجو شهر زوری : سیزده جنس نهاده است نبی 127 1
شمارهٔ ۲۶ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود : کو آنکه نقد او به ترازوی هفت چرخ 107
شمارهٔ ۲۷ : دروغ است آنکه گوید این که در سنگ 108
شمارهٔ ۲۸ - در مدح جمال الانام حسام الدین : دوش آن زمان که چشمهٔ زراب آسمان 126
شمارهٔ ۲۹ - در بیان دوستی و دشمنی خلق : دوست دشمن گشت و دشمن دوست شد خاقانیا 95
شمارهٔ ۳۰ - در مدح جلال الدین الخزاری : گفتم ای دل بهر دربان جلال 136
شمارهٔ ۳۱ - در نکوهش حسودان : خاقانیا ز دل سبکی سر گران مباش 118
شمارهٔ ۳۲ : خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک 129
شمارهٔ ۳۳ : نه همت من به پایه راضی است 123
شمارهٔ ۳۴ - در هجو خواجه اسعد : خواجه اسعد چو می خورد پیوست 96
شمارهٔ ۳۵ : گیرم که دل درست ما نیست 113
شمارهٔ ۳۹ : به خدائی که در ره عدلش 92
شمارهٔ ۴۱ - در ذم بی‌هنران : گر نشستی ورای خاقانی 84
شمارهٔ ۵۴ : زیان تو در سود دانستن است 110
شمارهٔ ۶۰ : به ماه چارده می‌ماند آن بت 94
شمارهٔ ۶۳ : هر سال اگر غلام خاقان 102
شمارهٔ ۶۷ : وبالت نه از سر نهفتن درست 119
شمارهٔ ۳۶ : حوری از کوفه به کوری ز عجم 110
شمارهٔ ۳۷ : چار چیز است خوش آمد دل خاقانی را 174
شمارهٔ ۳۸ : دوستکانی داد شاهم جام دریا شکل و من 153
شمارهٔ ۴۰ : زین اشارت که کرد خاقانی 110
شمارهٔ ۴۲ : ای عماد الدین ای صدر زمان 107
شمارهٔ ۴۳ - در مدح نظام الملک قوام الدین : ایا نظام ممالک قوام روی زمین 127
شمارهٔ ۴۴ - در ذم غرور به مال : مشو خاقانیا مغرور دولت 90
شمارهٔ ۴۵ : گرچه خاقانی از اصحاب فروتر بنشست 104
شمارهٔ ۴۶ - در عزلت : شاکرم از عزلتی که فاقه و فقر است 118
شمارهٔ ۴۷ - در موعظه و نصیحت : هم چنین فرد باش خاقانی 125
شمارهٔ ۴۸ : من آن خاقانی دریا ضمیرم 92
شمارهٔ ۴۹ : قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان 123
شمارهٔ ۵۱ - در مدح صفوة الدین مادر اخستان : ای شاه بانوی ایران به هفت جد 104
شمارهٔ ۵۰ - در حکمت : ای فتی فتوی غدرت ندهم 125
شمارهٔ ۵۲ : تا به غربت فتاد خاقانی 101
شمارهٔ ۵۳ : دار عزلت گزید خاقانی 105
شمارهٔ ۵۵ : مرغکی را وقت کشتن می‌دوانید ابلهی 287
شمارهٔ ۵۶ - در مدح جمال الدین موصلی وزیر : خاقانی بلند سخن در جهان منم 110
شمارهٔ ۵۷ - در مرثیهٔ منوچهر شروان شاه : آب حیوان مجوی خاقانی 87
شمارهٔ ۵۸ - در حماسه : من که خاقانیم عزیز حقم 129
شمارهٔ ۵۹ - در وصول ده شتر از امیر الحاج : میر چون هفت بیت من خوانده است 104
شمارهٔ ۶۱ - در علم و جهل : نسبت از علم گیر خاقانی 112
شمارهٔ ۶۲ : مرد مسافر حدیث خانه کو گوید 122
شمارهٔ ۶۴ - فیلسوف اجل افضل الدین ساوی این قطعه را در آنوقت که خاقانی به رسالت سلطان ارسلان رفته بود بدو فرستاد : کسی که از پس احمد روا بود مرسل 105
شمارهٔ ۶۵ : گنج دانش توراست خاقانی 94
شمارهٔ ۶۶ : شکر انعام پادشا گفتن 89
شمارهٔ ۶۸ - در طلب جایزه : صاحبا نو به نو تحیت من 112
شمارهٔ ۶۹ - در مدح نظام الملک قوام الدین : کسرای عهد بین که در ایوان نو نشست 107
شمارهٔ ۷۰ - در نکوهش مقلدان : خاقانی آن کسان که طریق تو می‌روند 133
شمارهٔ ۸۴ : من که خاقانیم ز هر دو جهان 94
شمارهٔ ۸۵ : دوستی داشتم به ری که به حسن 98
شمارهٔ ۸۹ : امن جستی مجوی خاقانی 77
شمارهٔ ۹۳ : چو خاک سیه را دهی آب روشن 123
شمارهٔ ۹۴ : از پی شهوتی چه کاهی عمر 111
شمارهٔ ۷۱ - در توصیف قصر صفوة الدین بانوی منوچهر شروان شاه : حبذا قصر شمسهٔ ملکات 120
شمارهٔ ۷۲ : خاقانیا قبول و رد از کردگار دان 110
شمارهٔ ۷۳ : خاقانیا چو آب رخت رفت در سال 125
شمارهٔ ۷۴ - در مدح پهلوان جهان : سلام من که رساند به پهلوان جهان 98
شمارهٔ ۷۵ - در صفت میر گشتاسب مطرب : نظیر سعد اکبر میرگشتاسب 119
شمارهٔ ۷۶ - در مدح شروان شاه : شاها معظما ملک الشرق خسروا 112
شمارهٔ ۷۷ - در استغناء طبع خویش : نه معن زائده دانم نه حاتم طائی 108
شمارهٔ ۷۸ : خطی مجهول دیدم در مدینه 135
شمارهٔ ۷۹ - در نصیحت : خاقانیا به دولت ایام دل منه 129
شمارهٔ ۸۰ : خاقانی از حدیث زمانه زبان ببست 97
شمارهٔ ۸۱ : ده دهی باشد زر سخنم گرچه مرا 135
شمارهٔ ۸۲ - در شکر باری تعالی : ای همه نیست‌ها به صنع تو هست 85
شمارهٔ ۸۳ : مهتر قالیان و نور مرند 89
شمارهٔ ۸۶ - در بحث با معطل : دی جدل با معطلی کردم 100
شمارهٔ ۸۷ - در رثاء پسر خود رشید الدین و وفات دختر : دریغ میوهٔ عمرم رشید کز سر پای 119
شمارهٔ ۸۸ - در مدح شروان شاه : هان ای زمانه دولت شاه اخستان نگر 89
شمارهٔ ۹۰ - در شکر : خاقانیا جوانی و امن و کفاف هست 100
شمارهٔ ۹۱ - در رثاء دختر خویش : پیش بین دختر نو آمد من 98
شمارهٔ ۹۲ - در بارهٔ فوت دختر خود : سرفکنده شدم چو دختر زاد 110
شمارهٔ ۹۵ : شب که مثال مه ذی‌الحجه دید 94
شمارهٔ ۹۶ : مرا اگر تو ندانی عطاردم داند 103
شمارهٔ ۹۷ - در مدح رکن الدین محمدبن عبد الرحمن طغان یزک : میر کشور گشای رکن الدین 129
شمارهٔ ۹۸ : مرد باید که چون هنر ورزد 110
شمارهٔ ۹۹ : از زمانه منال خاقانی 102
شمارهٔ ۱۰۰ : رای اقضی القضاة اگر خواهد 99
شمارهٔ ۱۰۱ - در مدح قاضی عمربن عبدالعزیز : اقضی‌القضاة عمر عبد العزیز راست 101
شمارهٔ ۱۰۴ - در دعای مادر : مادرم کرد وقت نزع، دعا 97
شمارهٔ ۱۰۹ : دل در طلبت چو بند گردد 129
شمارهٔ ۱۱۰ : زندگی خفتگی است خاقانی 101
شمارهٔ ۱۱۱ : خاقانی اگرچه راست پیوندی 98
شمارهٔ ۱۱۶ : سر سخنان نغز خاقانی 98
شمارهٔ ۱۰۲ : من که خاقانیم حساب جهان 97
شمارهٔ ۱۰۳ - این قطعه را در واقعهٔ حبس خویش گفته : بهشت صدرا تا دولت تو در دربست 119
شمارهٔ ۱۰۵ - در حماسه : چون زمان، عهد سنائی درنوشت 151
شمارهٔ ۱۰۶ - در بارهٔ رشید الدین وطواط : نیک بد رائی با خلق جهان 105
شمارهٔ ۱۰۷ - در مرثیه : از افق ملکت ار ستاره فرو شد 86
شمارهٔ ۱۱۲ : سپید کار سیه دل سپهر سبز نمای 119
شمارهٔ ۱۱۳ : مبر ای خواجه آب خاقانی 106
شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح مجاهد الدین نظام : مدار ملک جهان بر مجاهد الدین است 108
شمارهٔ ۱۱۴ : خاقانی را مپرس کز غم 102
شمارهٔ ۱۱۵ - در مدح مجد الدین افتخار الاسلام : با آینهٔ ضمیر مخدوم 97
شمارهٔ ۱۱۷ : دلت خاقانیا زخم فلک راست 203
شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح منوچهر شروان شاه و شکایت اخستان شاه : در عجم کیست کو چو طفل عرب 117
شمارهٔ ۱۱۹ - در مرثیهٔ امام محمد یحیی : خاقانیا به سوک خراسان سیاه پوش 121
شمارهٔ ۱۲۰ : جفاست از تو جواب سؤال خاقانی 119
شمارهٔ ۱۲۱ - در هنگام زیارت مدینهٔ منوره گفته و در آن خاک نهفته است : ای شفیع صد هزار امت چو خاقانی به حشر 93
شمارهٔ ۱۲۲ : تو مار صورتی و همیشه شکرخوری 126
شمارهٔ ۱۲۳ : شکست این دلم نادرست اعتقادی 88
شمارهٔ ۱۲۴ - در مدح اقضی القضاة عز الدین بوعمران : امام ملت چارم که آسمان ششم 102
شمارهٔ ۱۲۵ - در استغنای طبع : شاخ دولت به نزد خاقانی 83
شمارهٔ ۱۲۶ : خاقانیا به بغداد اهل وفا چه جوئی 133
شمارهٔ ۱۲۷ - در مرثیهٔ امیر رشید الدین اسد شروانی : آه و دردا که شبیخون اجل 72
شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح خاقان اعظم منوچهر شروان شاه : ولینعمتم کیست خاقان اعظم 123
شمارهٔ ۱۳۱ : فتنه تا اندکی بود صعب است 65
شمارهٔ ۱۳۴ : وفا جستن از خلق خاقانیا بس 113
شمارهٔ ۱۳۵ : نیت من نکوست در حق دوست 107
شمارهٔ ۱۴۷ : منصب تدریس خون گوید از آنک 143
شمارهٔ ۱۵۱ - در هجو شهر زوری : شهر زوری گدا بود خاصه 76
شمارهٔ ۱۵۴ : همه هم شهریان خاقانی 100
شمارهٔ ۱۵۷ : شب نباشد که آه خاقانی 107
شمارهٔ ۱۲۹ - در نکوهش زن : زخم بر دل رسید خاقانی 116
شمارهٔ ۱۳۰ : تا تو ناز فروتران نکشی 111
شمارهٔ ۱۳۲ - در مرثیه امام ناصر الدین ابراهیم باکوئی : از مرگ براهیم که علامهٔ دین بود 97
شمارهٔ ۱۳۳ : سپهر مکارم صفی کز صفاتش 150
شمارهٔ ۱۳۶ - در مدح خاموشی : خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست 95
شمارهٔ ۱۳۷ : پیشوای علما جامهٔ من 100
شمارهٔ ۱۳۸ - در مرثیهٔ عز الدین بوعمران : جهان را آه آه از دل برآمد 81
شمارهٔ ۱۳۹ : چه شد که بادیه بربود رنگ خاقانی 106
شمارهٔ ۱۴۰ - در مرثیهٔ امام ابو عمر و اسعد : خبر برآمد کان آفتاب شرع فرو شد 88
شمارهٔ ۱۴۱ : گر به شروانم اهل دل می‌ماند 94
شمارهٔ ۱۴۲ : ای روح صفات اهرمن بند 122
شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز : ای تاجدار خسرو مغرب که شاه چرخ 107
شمارهٔ ۱۴۴ : خدای داند معنی میان نطفه نهادن 114
شمارهٔ ۱۴۵ : هرکه را غره کرد دولت نیز 123
شمارهٔ ۱۴۶ - در توصیف قلم و دوات خود : دوات من ز برون جدول و درون دریاست 92
شمارهٔ ۱۴۸ - ایضا در مرثیهٔ امام محمد یحیی و خفه شدن او به دست غزان : های خاقانی تو را جای شکر ریز است و شکر 79
شمارهٔ ۱۴۹ - در مرثیهٔ خواجه ناصر الدین ابراهیم عارف گنجه‌ای : خاقانیا عروس صفا را به دست فقر 107
شمارهٔ ۱۵۰ : اندرین هفت هشت نه صدیق 85
شمارهٔ ۱۵۲ - در تقاضای ده شتر از امیر الحاج : ای که هر دم ز تبت خلقت 113
شمارهٔ ۱۵۳ : همه عیب‌اند زنان و آن همه را 105
شمارهٔ ۱۵۵ : می‌سزد قبلهٔ خاقانی از آن 85
شمارهٔ ۱۵۶ : خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز 90
شمارهٔ ۱۵۸ : تا به ارمن رسیده‌ام بر من 81
شمارهٔ ۱۵۹ : هر که در قوم بردگ است امامش خوانند 116
شمارهٔ ۱۶۵ : تارمویم به من نمود سپید 87
شمارهٔ ۱۷۴ : دست بر پای آز نه یک چند 126
شمارهٔ ۱۷۸ - در رثاء فرزند : وقت مردن رشید را گفتم 95
شمارهٔ ۱۷۹ : دور دور بدی است خاقانی 117
شمارهٔ ۱۸۰ : چون امیدم بریده نیست ز تو 92
شمارهٔ ۱۶۰ : چون گشایند اهل همت دست خود 125
شمارهٔ ۱۶۱ : دولت نو است و کار نو و کارکن نو است 125
شمارهٔ ۱۶۲ - در موعظه : از بدان نیک ترس خاقانی 101
شمارهٔ ۱۶۳ : چون به حد کوفه باز آیند حاج از بادیه 100
شمارهٔ ۱۶۴ : خاقانی اگرچه نیک اهلی 126
شمارهٔ ۱۶۶ : رشتهٔ کژ داشتی در سر مگر خاقانیا 83
شمارهٔ ۱۶۷ : جوی دل رفته دار خاقانی 102
شمارهٔ ۱۶۸ : یار مردم مار و کژدم دان کنون خاقانیا 82
شمارهٔ ۱۶۹ : دور کمال پانصد هجرت شناس و بس 117
شمارهٔ ۱۷۰ : بر اهل کرم لرز خاقانیا 92
شمارهٔ ۱۷۱ - در مرثیهٔ وحید الدین عم خود : خاک بر سر پاش خاقانی و در خون خسب از آنک 86
شمارهٔ ۱۷۲ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود : رفت آنکه فیلسوف جهان بود و بر جهان 114
شمارهٔ ۱۷۳ : ز رهنمون بدی نیک ترس خاقانی 103
شمارهٔ ۱۷۵ : ای شاه دو معنی را نامد به تو خاقانی 94
شمارهٔ ۱۷۶ : ای امیر امرای سخن و شاه سخا 112
شمارهٔ ۱۷۷ : فضل درد سر است خاقانی 122
شمارهٔ ۱۸۱ - در جواب هجوی که در بارهٔ او گفته بودند : شنوده‌ای دم خاقانی از مدیح کسان 101
شمارهٔ ۱۸۲ : که گفت آنکه خاقانی سحرپیشه 91
شمارهٔ ۱۸۳ : آسمان داند که گاه نظم و نثر 98
شمارهٔ ۱۸۴ : خاقانیا ز عارضهٔ درد دل منال 100
شمارهٔ ۱۸۵ : روزی میان بادیه بر لشکر عجم 85
شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود : یکی دو زایند آبستنان مادر طبع 101
شمارهٔ ۱۸۶ - بالبدیهه در مدح ابوالهیجا خاقان اکبر منوچهر بن فریدون شروان شاه : سلاطین نژادا خلیفه پناها 91
شمارهٔ ۱۸۸ : خاقانیا به تقویت دوست دل مبند 111
شمارهٔ ۱۸۹ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود : چون من خطر زدم به فراق از پی وحید 110
شمارهٔ ۱۹۰ - در مرثیهٔ صدر الدین : جهان پیمانه را ماند به عینه 86
شمارهٔ ۱۹۱ : نیست در ایام چیزی از وفا نایافت‌تر 100
شمارهٔ ۱۹۲ : علوی دوست باش خاقانی 84
شمارهٔ ۱۹۳ : عذر داری بنال خاقانی 135
شمارهٔ ۱۹۷ : با در و دشت ساز خاقانی 84
شمارهٔ ۱۹۸ : هر که خر در خلاب شهوت راند 125
شمارهٔ ۲۱۵ : سفره‌ای و بر او چو سفرهٔ گل 81
شمارهٔ ۲۱۸ : به خدائی که کرد گردون را 105
شمارهٔ ۱۹۴ - در حق مادر خویش : ای ریزهٔ روزی تو بوده 125
شمارهٔ ۱۹۵ : خلیفه گوید خاقانیا دبیری کن 142
شمارهٔ ۱۹۶ : گر کهان مه شدند خاقانی 226
شمارهٔ ۱۹۹ : مهترا بلبل انسی پس از این 99
شمارهٔ ۲۰۰ : عیسی دورانم و این کور شد دجال من 106
شمارهٔ ۲۰۱ - در مذمت کیمیاگری و صنعت اکسیر : علم دین کیمیاست خاقانی 124
شمارهٔ ۲۰۲ - در تحسر مرگ رشید فرزند خود : ای خواجه حساب عمر برگیر 106
شمارهٔ ۲۰۳ : من خدمت تو کردم و تو حق شناس نه 93
شمارهٔ ۲۰۴ : منه غرامت خاقانیا نهاد فلک را 91
شمارهٔ ۲۰۵ - در رثاء جمال الدین ابوجعفر محمدبن علی بن منصور اصفهانی وزیر قطب الدین صاحب موصل : جمال صفاهان نظام دوم 109
شمارهٔ ۲۰۶ : هر کجا از خجندیان صدری است 109
شمارهٔ ۲۰۷ - در مرثیهٔ وحید الدین پسر عم خود : جان عطارد از تپش خاطر وحید 90
شمارهٔ ۲۰۸ : ریت حق ببر معتزلی 102
شمارهٔ ۲۰۹ : زین خام قلتبان پدری دارم 86
شمارهٔ ۲۱۰ - در مرثیهٔ اهل بیت خود : دل درد زده است از غم زنهار نگه دارش 100
شمارهٔ ۲۱۱ : هر کو در نقص دید در خود 102
شمارهٔ ۲۱۲ : جدلی فلسفی است خاقانی 106
شمارهٔ ۲۱۴ : ای خداوند بنده خاقانی 87
شمارهٔ ۲۱۶ : من که خاقانیم نموداری 110
شمارهٔ ۲۱۳ - خاقانی این قطعه را به جواب فیلسوف فرستاد : گنج فضائل افضل ساوی شناس و بس 127
شمارهٔ ۲۱۷ : خاقانیا به سائل اگر یک درم دهی 167
شمارهٔ ۲۱۹ : چشم بر کار دوست دار چنان 78
شمارهٔ ۲۲۰ : روز عمر آمد به پیشین ای دریغ 106
شمارهٔ ۲۲۱ : تا به خط شط ارجیش درنگ است مرا 94
شمارهٔ ۲۲۲ : صدت فی بغداد ظبیا قد الف 110
شمارهٔ ۲۲۹ : مال کم راحت است و افزون رنج 109
شمارهٔ ۲۳۰ - در هجو : ای شده ... چپ سلطان 104
شمارهٔ ۲۳۳ : امشب من و اوحد و مید 81
شمارهٔ ۲۳۴ : بیش بیش است فضل خاقانی 110
شمارهٔ ۲۴۲ : آرزو بود نعمتم لیکن 105
شمارهٔ ۲۴۶ : آه به من می‌رسد ز سختی و رنج 94
شمارهٔ ۲۲۳ : باز به میدان ما فوج بلا بسته صف 349
شمارهٔ ۲۲۴ - در هجو رشید الدین وطواط : این گربه چشمک این سگک غوری غرک 94
شمارهٔ ۲۲۵ - در شکر عطای جاریه که پادشاه وقت به او کرده است : خسروا خاقانی عذرا سخن هندوی توست 124
شمارهٔ ۲۲۶ : همه درگاه خسروان دریاست 114
شمارهٔ ۲۲۷ : گه خرمی از غفلت و گه غمگنی از عقل 98
شمارهٔ ۲۲۸ - این قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافهٔ بغداد فرستاده است : چو آسمان ورق عهد مقتفی بنوشت 106
شمارهٔ ۲۳۱ - در مدح تاج الدین : دو گهر دان پیمبری و کرم 127
شمارهٔ ۲۳۲ - این قطعه را در جواب قصیدهٔ رشید وطواط گفته است : ز گفتهٔ تو بجوشید طبع خاقانی 91
شمارهٔ ۲۳۵ : در چنین علت ای طبیب مرا 101
شمارهٔ ۲۳۶ - در شکر ایادی شمس الدین رئیس : من که خاقانیم جفای وطن 105
شمارهٔ ۲۳۷ : خاقانیا به کعبه قسم یاد کن که من 119
شمارهٔ ۲۳۸ : غصهٔ دل گفت خاقانی که از ابناء جنس 110
شمارهٔ ۲۳۹ : هر خشک و تر که داشتم از غم بسوختم 267
شمارهٔ ۲۴۰ : به مجلس کو نزیل جود خویش است 76
شمارهٔ ۲۴۳ - در مرثیهٔ رشید الدین فرزند خود : پسر داشتم چون بلند آفتابی 97
شمارهٔ ۲۴۴ : از عزیزان سال دل کردم 115
شمارهٔ ۲۴۱ - در مدح اقضی‌القضاة علی و آمدن به عیادت خاقانی : بخ بخ ار فاروق ثانی را کنم مدحت به جان 139
شمارهٔ ۲۴۵ - در مرثیهٔ جمال الدین اصفهانی وزیر صاحب موصل و وحید الدین عموی خود : جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم 95
شمارهٔ ۲۴۷ - در مرثیهٔ عمدة الدین محمد بن اسعد از ائمهٔ شافعیه : در دهر سیه سپیدم افکند 110
شمارهٔ ۲۴۸ - در مرثیهٔ عمدة الدین : فرزند بمرد و مقتدا هم 87
شمارهٔ ۲۴۹ : برد بیرون مرا ز ظلمت شک 102
شمارهٔ ۲۵۰ : دلی داشتم وقتی، اکنون ندارم 101
شمارهٔ ۲۵۱ : غم عمری که شد چرا نخورم 100
شمارهٔ ۲۶۴ : به خدائی که در خدائی او 111
شمارهٔ ۲۵۲ - در شکر ایادی و انعام رئیس شمس الدین والی ارجیش : رفیقا شناسی که من ز اهل شروان 121
شمارهٔ ۲۵۳ : نه سیل است طوفان نوح است ویحک 123
شمارهٔ ۲۵۴ : فلک خاک در میر است و من هم 107
شمارهٔ ۲۵۵ - در طیبت : من این دو لفظ مثل سازم از کلام عوام 107
شمارهٔ ۲۵۶ - در مرثیهٔ عماد الدین : با دلم چشم از نهان می‌گفت کز مرگ عماد 92
شمارهٔ ۲۵۷ : منم که یک رگ جانم هزار بازوی خون راند 84
شمارهٔ ۲۵۸ : چون جاه پدید آرد دشمن که بد اندیشد 92
شمارهٔ ۲۵۹ : خواجه بد گویدم معاذ الله 107
شمارهٔ ۲۶۰ : من که خاقانیم به هیچ بدی 100
شمارهٔ ۲۶۱ - در مرثیهٔ اهل بیت خود : بر درد دل دوا چه لود تا من آن کنم 96
شمارهٔ ۲۶۲ : هست او سیاه چرده و من هم سپید سر 102
شمارهٔ ۲۶۳ : آنچه افتاد چند بار مرا 107
شمارهٔ ۲۶۵ : منکوب طبعم آوخ و منکوس طالعم 123
شمارهٔ ۲۶۶ - در شکر انعام رئیس شمس الدین : دی فرد و خفته بخت سوی ارمن آمدم 120
شمارهٔ ۲۶۷ : خاقانیا نجات مخواه و شفا مبین 99
شمارهٔ ۲۶۸ - در هجو رشید وطواط : این غر غرچه جغد دمن است 146
شمارهٔ ۲۶۹ : چشم خونین همه شب قامت شب پیمایم 108
شمارهٔ ۲۷۰ : خواجه بر من در نیک دربست 110
شمارهٔ ۲۷۱ : کو نزل عاشقان که منزل رسیده‌ایم 98
شمارهٔ ۲۷۲ : ز کام نهنگان برون آمدیم 108
شمارهٔ ۲۷۳ : وقت آن است کز این دار فنا درگذریم 813
شمارهٔ ۲۷۴ : در دو عالم کار ما داریم کز غم فارغیم 103
شمارهٔ ۲۷۵ : ما حضرت عشق را ندیمیم 109
شمارهٔ ۲۷۶ - در موعظه : هر که را من به مهر خواندم دوست 111
شمارهٔ ۲۷۷ : بر اصفهان گذشتن من بود یک زمان 365 1
شمارهٔ ۲۷۸ - در مدح عز الدین ابو عمران : دبیران را منم استاد و میران را منم قدوه 101
شمارهٔ ۲۷۹ : یک روز بپرسید منوچهر ز سالار 100
شمارهٔ ۲۸۰ : ز آل غانم اگرچه نفعی نیست 118
شمارهٔ ۲۸۱ : از کمال توست خاقانی نه از نقصان که دهر 109
شمارهٔ ۲۸۴ : خیره کشا، بد کنشا، ظالما! 101
شمارهٔ ۳۰۷ : بر در خواجه از تظلم خلق 103
شمارهٔ ۳۰۹ : هرچه امن و فراغت است و کفاف 113
شمارهٔ ۲۸۲ : منم سرآمد دوران که طبع من داند 141
شمارهٔ ۲۸۳ : یارب ز حال محنت خاقانی آگهی 72
شمارهٔ ۲۸۵ : تا ز شروان دورم اعدا راست آسایش چنانک 94
شمارهٔ ۲۸۶ : شب رحیل چو کردم وداع شروان را 104
شمارهٔ ۲۸۷ : منم که همچو کمان دستمال ترکانم 126
شمارهٔ ۲۸۸ : کمین گشادن دهر و کمان کشیدن چرخ 99
شمارهٔ ۲۸۹ - در هجو : قسم تو ریاست از ریاست 91
شمارهٔ ۲۹۰ - در هجو رشید وطواط : خواجه موشی است زیر بر به کمین 114
شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی : زین کلک من که سحر طرازی است راستین 109
شمارهٔ ۲۹۲ : لوریی گفت مرا در عرفات 112
شمارهٔ ۲۹۳ : به نسبت از تو پیمبر بنازد ای سید 104
شمارهٔ ۲۹۴ - بالبدیهه در صفت خربزه : خوان خسرو فلک مثال و در او 108
شمارهٔ ۲۹۵ : ای پور ز خاقانی اگر پند پذیری 110
شمارهٔ ۲۹۶ : خواجه بر استر رومی خر مصری می‌دید 91
شمارهٔ ۲۹۷ : زری که نقد جوانی است گم شد از کف عمر 111
شمارهٔ ۲۹۸ - در مرثیهٔ فلکی شروانی : عطسهٔ سحر حلال من فلکی بود 111
شمارهٔ ۲۹۹ : آبم ببرد بخت، بس ای خفته بخت بخ 89
شمارهٔ ۳۰۰ : من که خاقانیم این مایه صفا یافته‌ام 126
شمارهٔ ۳۰۱ - در حسرت عمر گذشته : گنج عمری داشتی خاقانیا 103
شمارهٔ ۳۰۲ : دبیر ما به صفت روبه است گوا دم او 101
شمارهٔ ۳۰۳ - در هجو رشید وطواط : ای بلخیک سقط چه فرستی به شهر ما 113
شمارهٔ ۳۰۴ : دیده از کار جهان دربسته به 116
شمارهٔ ۳۰۵ - خاقانی برای دوستی اسب و این شعر را فرستاد : زهی عقد فرهنگیان را میانه 115
شمارهٔ ۳۰۶ : راز دارم مرا ز دست مده 104
شمارهٔ ۳۰۸ : زهر است مرا غذای هر روزه 99
شمارهٔ ۳۱۰ : ای چرخ لاجوردی بس بوالعجب نمائی 111
شمارهٔ ۳۳۴ - شعر قاضی تنوخی : رضیت بما قسم الله لی 107
شمارهٔ ۳۱۱ : تو همه کاخ طرب سازی و خاقانی را 93
شمارهٔ ۳۱۲ : پسر، خاندان را بود خانه‌دار 89
شمارهٔ ۳۱۳ : نیک مردی کجاست خاقانی 102
شمارهٔ ۳۱۴ - در شکایت از روزگار : اهل دلی ز اهل روزگار نیابی 117
شمارهٔ ۳۱۵ : مدح کریمان کنم، چرا نکنم لیک 111
شمارهٔ ۳۱۶ : سر انگشت می‌رزد بی‌بی 96
شمارهٔ ۳۱۷ : گر به دل آزاد بودمی چه غمستی 120
شمارهٔ ۳۱۸ : کوهکن در عشق شیرین غیرتی گر داشتی 117
شمارهٔ ۳۱۹ : یک مشت خاکی ارچه دربند کاخ و کوخی 105
شمارهٔ ۳۲۰ : گفتی که سپاس کس مبر بیش 114
شمارهٔ ۳۲۲ : ابر دستا ز بحر جود مرا 103
شمارهٔ ۳۲۳ : نیست در موکب جهان مردی 110
شمارهٔ ۳۲۱ - شکرانهٔ صلت اسپهبد کیالواشیر : ای جهان داوری که دوران را 113
شمارهٔ ۳۲۴ : پاکا ملکا قد فلک را 104
شمارهٔ ۳۲۵ : طبع روشن داشت خاقانی حوادث تیره کرد 110
شمارهٔ ۳۲۶ : اگر معزی و جاحظ به روزگار منندی 116
شمارهٔ ۳۲۷ : گر دیده یک اهل دیده بودی 98
شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار : چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی 110
شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم : افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است 114
شمارهٔ ۳۳۰ : کیست ز اهل زمانه خاقانی 96
شمارهٔ ۳۳۱ : رو که سوی راستی بسیج نداری 128
شمارهٔ ۳۳۲ - در جواب مردی سروده که عنصری را بر او ترجیح داده است : به تعریض گفتی که خاقانیا 111
شمارهٔ ۳۳۳ : صدرا تو را جلالت اسکندر است لیک 115
شمارهٔ ۳۳۵ - در حماسه و مدح خود : شاعر مفلق منم، خوان معانی مراست 111
شمارهٔ ۳۳۶ : بس کن از سودای خوبان داشتن خاقانیا 130
شمارهٔ ۳۳۷ - در نکوهش بغداد : ای باغ داد و بیضهٔ بغداد مرحبا 88
شمارهٔ ۳۳۸ : دی شبانگه به غلط تا به لب دجله شدم 102
شمارهٔ ۳۳۹ : ای بزم تو فروخته رایات خرمی 112
شمارهٔ ۳۵۰ : ز آب سخن بحر ارجیش را من 93
شمارهٔ ۳۵۴ : صبح کرم و وفا فرو شد 92
شمارهٔ ۳۴۰ - در مرثیهٔ اسپهبد کیالواشیر : چراغ کیان کشته شد کاش من 81
شمارهٔ ۳۴۱ : خاقانیا! مسیح دما! زین خراس دهر 109
شمارهٔ ۳۴۲ : باور نکردمی که رسد کوه سوی کوه 111
شمارهٔ ۳۴۳ : گر از غم خلاصی طلب کردمی 132
شمارهٔ ۳۴۴ : عالمی بس دیو رای است ارنه من 103
شمارهٔ ۳۴۵ : اهل بایستی که جان افشاندمی 124
شمارهٔ ۳۴۶ - در مرثیهٔ اهل بیت خود : چشمهٔ خون ز دلم شیفته‌تر کس را نی 102
شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط : رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی 140
شمارهٔ ۳۴۸ - در مرثیهٔ سلطان شرق : گویند کز تبی ملک الشرق درگذشت 120
شمارهٔ ۳۴۹ : صانعا شکر تو واجب شمرم 126
شمارهٔ ۳۵۱ - در هجو : اهل بغداد را زنان بینی 195
شمارهٔ ۳۵۲ : خاقانیا فرو خوان اسرار آفرینش 85
شمارهٔ ۳۵۳ - در ترک شهوترانی : آب شهوت مریز خاقانی 176
شمارهٔ ۳۵۵ : مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده‌ای 115
شمارهٔ ۳۵۶ : می تا خط جام آر به رنگ لب دل‌جوی 116
شمارهٔ ۳۵۷ : خاقانیا ز خدمت شاهان کران طلب 73
شمارهٔ ۳۵۸ : خاقانی است بلبل عنقا سخن ولی 104
شمارهٔ ۳۵۹ : بس کن خاقانیا ز مدحت دونان 109
شمارهٔ ۳۶۰ - در هجو یکی از وزرای شروان‌شاه : ای ظلم تو مخرب ملک یزیدیان 129
شمارهٔ ۳۶۱ : نیست سالم دو ده ولی به سخن 104
شمارهٔ ۳۶۲ : سعد و نحس شب سپید و سیاه 85