🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۹۱ – در ندامت و شکایت

(ثبت: 159759)

با آنکه چند سال بدیدم بتجربت

کز کل خواجگان جهان بوالحسن بهست

پنداشتم که بازوی احسان قوی‌ترست

آنجا که بر کتف علم پیرهن بهست

یا همچو سرو نش در آزادگی کند

آنرا که باغ و برکه و سرو و چمن بهست

یا همچو شمع نور به هرکس رساند آنک

در پیش او نهاده به گوهر لگن بهست

مودود احمد عصمی عشوه‌ایم داد

گفتم که او سر است و سر آخر ز تن بهست

راغب شدم به خدمت او تا شدم چنانک

حال سگان بوالحسن از حال من بهست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا