🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل : بی جمال تو، ای جهان افروز

(ثبت: 180142)

بی جمال تو، ای جهان افروز

چشم عشاق تیره بیند روز

دل به ایوان عشق بار نیافت

تا بکلی ز خود نکرد بروز

در بیابان عشق ره نبرد

خانه پرورد «لایجوز» و «یجوز»

چه بلا بود کان به من نرسید؟

زین دل جان گداز درداندوز

عشق می‌گویدم که: ای عاشق

چاک زن طیلسان و خرقه بسوز

دیگر از فهم خویش قصه مخوان

قصه خواهی، بیا ز ما آموز

بنشان، ای عراقی، آتش خویش

پس چراغی ز عشق ما افروز

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا