🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۰۱ : ترا کز نیکوان یاری نباشد

(ثبت: 159240)

ترا کز نیکوان یاری نباشد

مرا نزد تو مقداری نباشد

نباشد دولت وصلت کسی را

وگر باشد مرا باری نباشد

ترا گر کار من دامن نگیرد

ز بخت من عجب کاری نباشد

گلی نشکفت باری این زمانم

اگر در زیر این خاری نباشد

مرا کاندر کیایی خود دلی نیست

ترا بر دل از آن باری نباشد

به بازاری که جان را نرخ خاکست

دلی را روز بازاری نباشد

دل ایمن دار و بردار انوری را

کزو بهتر وفاداری نباشد

گر از پیوند او فخریت نبود

چنین دانم که هم عاری نباشد

گران آنکس برآید بر تو کو را

چو مجدالدین خریداری نباشد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا