🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۲۲ : نظر ز حال من ناتوان دریغ مدار

(ثبت: 179739)

نظر ز حال من ناتوان دریغ مدار

نظارهٔ رخت از عاشقان دریغ مدار

اگر سزای جمال تو نیست دیده رواست

خیال روی تو باری ز جان دریغ مدار

به پرسش من رنجور اگر نمی‌آیی

عنایتی ز من ناتوان دریغ مدار

ز خوان وصل تو چون قانعم به دیداری

تو نیز این قدر از میهمان دریغ مدار

به من، که گرد درت چون سگان همی گردم

نواله گر ندهی، استخوان دریغ مدار

چو دوستان را بر تخت وصل بنشانی

ز من، که خاک توام، آستان دریغ مدار

چو با ندیمان جام شراب نوش کنی

نصیب جرعه‌ای از خاکیان دریغ مدار

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا