غزل شمارهٔ ۱ : هر سحر ناله و زاری کنم پیش صبا |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲ : ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۳ : این حادثه بین که زاد ما را |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۴ : کشیدم رنج بسیاری دریغا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۵ : ندیدم در جهان کامی دریغا |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۶ : سر به سر از لطف جانی ساقیا |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۷ : ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۸ : مست خراب یابد هر لحظه در خرابات |
146 |
|
غزل شمارهٔ ۹ : دیدی چو من خرابی افتاده در خرابات |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰ : به یک گره که دو چشمت بر ابروان انداخت |
145 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱ : چو آفتاب رخت سایه بر جهان انداخت |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲ : عراقی بار دیگر توبه بشکست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳ : ساقی قدحی شراب در دست |
138 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴ : از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵ : دو اسبه پیک نظر میدوانم از چپ و راست |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶ : شوری ز شراب خانه برخاست |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷ : از میکده تا چه شور برخاست؟ |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸ : باز مرا در غمت واقعه جانی است |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹ : ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰ : ناگه از میکده فغان برخاست |
151 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱ : مهر مهر دلبری بر جان ماست |
173 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲ : چنین که حال من زار در خرابات است |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳ : ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴ : جانا، نظری، که دل فگار است |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵ : دل، چو در دام عشق منظور است |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶ : ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷ : در کوی خرابات، کسی را که نیاز است |
132 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸ : طرهٔ یار پریشان چه خوش است |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹ : در سرم عشق تو سودایی خوش است |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰ : رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱ : شاد کن جان من، که غمگین است |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲ : مشو، مشو، ز من خستهدل جدا ای دوست |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳ : کی ببینم چهرهٔ زیبای دوست؟ |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴ : یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵ : جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست |
173 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶ : هر دلی کو به عشق مایل نیست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷ : ساقی، ار جام می، دمادم نیست |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸ : عشق سیمرغ است، کورا دام نیست |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹ : دل، که دایم عشق میورزید رفت |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰ : آه، به یکبارگی یار کم ما گرفت! |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱ : باز هجر یار دامانم گرفت |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲ : مرا گر یار بنوازد، زهی دولت زهی دولت |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳ : کی از تو جان غمگینی شود شاد؟ |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴ : هر که را جام می به دست افتاد |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵ : باز دل از در تو دور افتاد |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶ : عشق، شوری در نهاد ما نهاد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷ : عشق شوقی در نهاد ما نهاد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸ : بر من، ای دل، بند جان نتوان نهاد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹ : بیرخت جان در میان نتوان نهاد |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰ : هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱ : بنمای به من رویت، یارات نمیافتد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲ : با شمع روی خوبان پروانهای چه سنجد؟ |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳ : با عشق عقلفرسا دیوانهای چه سنجد؟ |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴ : با عشق قرار در نگنجد |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵ : با عشق تو ناز در نگنجد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶ : جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷ : امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸ : امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹ : در حلقهٔ فقیران قیصر چه کار دارد؟ |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰ : با پرتو جمالت برهان چه کار دارد؟ |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱ : با درد خستگانت درمان چه کار دارد؟ |
131 |
1 |
غزل شمارهٔ ۶۲ : با درد خستگانت درمان چه کار دارد؟ |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳ : خرم تن آن کس که دل ریش ندارد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴ : بیا، کاین دل سر هجران ندارد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵ : دل، دولت خرمی ندارد |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶ : راحت سر مردمی ندارد |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷ : نگارا، بیتو برگ جان که دارد؟ |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸ : نگارا، بی تو برگ جان که دارد؟ |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹ : تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰ : بیا بیا، که نسیم بهار میگذرد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱ : بیا، که عمر من خاکسار میگذرد |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲ : پشت بر روزگار باید کرد |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳ : یاد آن شیرین پسر خواهیم کرد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴ : می روان کن ساقیا، کین دم روان خواهیم کرد |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵ : روی ننمود یار چتوان کرد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶ : روی ننمود یار چتوان کرد؟ |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷ : من رنجور را یک دم نپرسد یار چتوان کرد؟ |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸ : از در یار گذر نتوان کرد |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹ : بدین زبان صفت حسن یار نتوان کرد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰ : بتم از غمزه و ابرو، همه تیر و کمان سازد |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱ : چنین که غمزهٔ تو خون خلق میریزد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲ : اگر یکبار زلف یار از رخسار برخیزد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳ : آن را که چو تو نگار باشد |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴ : تا بر قرار حسنی دل بیقرار باشد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵ : دیدهٔ بختم، دریغا کور شد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶ : من مست می عشقم هشیار نخواهم شد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷ : گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟ |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸ : ناگه بت من مست به بازار برآمد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹ : ناگه بت من مست به بازار برآمد |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰ : غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱ : بیا، که بیرخ زیبات دل به جان آمد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲ : ز اشتیاق تو، جانا، دلم به جان آمد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳ : آشکارا نهان کنم تا چند؟ |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴ : آن را که غمت ز در براند |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵ : این درد مرا دوا که داند؟ |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶ : در من نگرد یار دگربار که داند |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷ : ای دل، چو در خانهٔ خمار گشادند |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸ : نخستین باده کاندر جام کردند |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹ : نگارا، جسمت از جان آفریدند |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : اگر شکسته دلانت هزار جان دارند |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : چو چشم مست تو آغاز کبر و ناز کند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : باز دلم عیش و طرب میکند |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : هر که او دعوی مستی میکند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : به خرابات شدم دوش مرا بار نبود |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : هر که در بند زلف یار بود |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : تا کی از ما یار ما پنهان بود؟ |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : وه! که کارم ز دست میبرود |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : اندرین ره هر که او یکتا شود |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : نگارینی که با ما مینپاید |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : مرا، گرچه ز غم جان میبرآید |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : زان پیش که دل ز جان برآید |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : آخر این تیره شب هجر به پایان آید |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : صبا وقت سحر گویی ز کوی یار میآید |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : صبا وقت سحر، گویی، ز کوی یار میآید |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : گهی درد تو درمان مینماید |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : مرا درد تو درمان مینماید |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : ای باد صبا، به کوی آن یار |
138 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : دل در گره زلف تو بستیم دگر بار |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : دل در گره زلف تو بستیم دگربار |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : رخ سوی خرابات نهادیم دگربار |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : نظر ز حال من ناتوان دریغ مدار |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : غلام روی توام، ای غلام، باده بیار |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : مرا از هر چه میبینم رخ دلدار اولیتر |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : نیم چون یک نفس بی غم دلم خون خوار اولیتر |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : سر به سر از لطف جانی ای پسر |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : آب حیوان است، آن لب، یا شکر؟ |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : ای امید جان، عنایت از عراقی وامگیر |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : بر درت افتادهام خوار و حقیر |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : به دست غم گرفتارم، بیا ای یار، دستم گیر |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : بیدلی را بی سبب آزرده گیر |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : ای مطرب درد، پرده بنواز |
156 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : چون تو کردی حدیث عشق آغاز |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : از غم عشقت جگر خون است باز |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : کار ما، بنگر، که خام افتاد باز |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : بیجمال تو، ای جهان افروز |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : ساقی، ز شکر خنده شراب طرب انگیز |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : در بزم قلندران قلاش |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : تماشا میکند هر دم دلم در باغ رخسارش |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : بکشم به ناز روزی سر زلف مشک رنگش |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : صلای عشق، که ساقی ز لعل خندانش |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : کردم گذری به میکده دوش |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : باز غم بگرفت دامانم، دریغ |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : حبذا عشق و حبذا عشاق |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : بیا، که خانهٔ دل پاک کردم از خاشاک |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : بیا، که خانهٔ دل پاک کردم از خاشاک |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : دلی، که آتش عشق تواش بسوزد پاک |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : گر آفتاب رخت سایه افکند بر خاک |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : تنگ آمدم از وجود خود، تنگ |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : در جام جهان نمای اول |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : ای دیده، بدار ماتم دل |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : مبند، ای دل، بجز در یار خود دل |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : خوشتر از خلد برین آراستند ایوان دل |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : اکئوس تلالات بمدام |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : از دل و جان عاشق زار توام |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : باز در دام بلا افتادهام |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : ایندم منم که بیدل و بییار ماندهام |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : یاران، غمم خورید، که غمخوار ماندهام |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : ساقی، چو نمیدهی شرابم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : دل گم شد، ازو نشان نیابم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : دل گم شد، ازو نشان نمییابم |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : هیهات! کزین دیار رفتم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد ، من رفتم |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : من باز ره خانهٔ خمار گرفتم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : اگر فرصت دهد، جانا، فراقت روزکی چندم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : در ملک لایزالی دیدم من آنچه دیدم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : در حسن رخ خوبان پیدا همه او دیدم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : آن بخت کو که بر در تو باز بگذرم؟ |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : تا کی از دست تو خونابه خورم؟ |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : بر من نظری کن، که منت عاشق زارم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : نگارا، بیتو برگ جان ندارم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : هر زمان جوری ز خوبان میکشم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : جانا، نظری که ناتوانم |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : کجایی، ای دل و جانم، که از غم تو بجانم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمیدانم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : با من دلشده گر یار نسازد چه کنم؟ |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : شاید که به درگاه تو عمری بنشینم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : شود میسر و گویی که در جهان بینم؟ |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : نیست کاری به آنم و اینم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : مرا جز عشق تو جانی نمیبینم نمیبینم |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : بر در یار من سحر مست و خراب میروم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : من آن قلاش و رند بینوایم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : ما دگرباره توبه بشکستیم |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : افسوس! که باز از در تو دور بماندیم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : گر چه ز جهان جوی نداریم |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : ما، کانده تو نیاز داریم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : من که هر لحظه زار میگریم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : گر ز شمعت چراغی افروزیم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : گر چه دل خون کنی از خاک درت نگریزیم |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : ناخورده شراب میخروشیم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : ناخورده شراب میخروشیم |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : خیز، تا قصد کوی یار کنیم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : تا کی از دست فراق تو ستمها بینیم؟ |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : ز غم زار و حقیرم، با که گویم؟ |
150 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : ز دلتنگی به جانم با که گویم؟ |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : ای دوست، بیا، که ما توراییم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : بیا، ای دیده، تا یک دم بگرییم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : تا کی همه مدح خویش گوییم؟ |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : شهری است بزرگ و ما دروییم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : بگذر ای غافل ز یاد این و آن |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : مبتلای هجر یارم، الغیاث ای دوستان |
144 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : مقصود دل عاشق شیدا همه او دان |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : در کف جور تو افتادم، تو دان |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : ز دل، جانا، غم عشقت رها کردن توان؟ نتوان |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : نگارا از سر کویت گذر کردن توان؟ نتوان |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : عاشقی دانی چه باشد؟ بیدل و جان زیستن |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : سهل گفتی به ترک جان گفتن |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : تا توانی هیچ درمانم مکن |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : ماهرویا، رخ ز من پنهان مکن |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : بیرخت جانا، دلم غمگین مکن |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : ای یار، بیا و یاریی کن |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : چه کنم که دل نسازم هدف خدنگ او من؟ |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : بپرس از دلم آخر، چه دل؟ که قطرهٔ خون |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : چو دل ز دایرهٔ عقل بی تو شد بیرون |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : ای حسن تو بیپایان، آخر چه جمال است این؟ |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : ای همه میل دل من سوی تو |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : ترک من، ای من غلام روی تو |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : آن مونس غمگسار جان کو؟ |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : ساقی، قدحی می مغان کو؟ |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : مانا دمید بوی گلستان صبح گاه |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : ای جمالت برقع از رخ ناگهان انداخته |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : ای راحت روح هر شکسته |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : ای در میان جانم گنجی نهان نهاده |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : ای هر دهن ز یاد لبت پر عسل شده |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : در صومعه نگنجد، رند شرابخانه |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : در صومعه نگنجد رند شرابخانه |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : بازم از غصه جگر خون کردهای |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : تا تو در حسن و جمال افزودهای |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : تا زخوبی دل ز من بربودهای |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : ای یار، مکن، بر من بییار ببخشای |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : در کار من درهم آخر نظری فرمای |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : ای دوست الغیاث! که جانم بسوختی |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : نگارا، گر چه از ما برشکستی |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟ |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : پیش ازینم خوشترک میداشتی |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : ای عشق، کجا به من فتادی؟ |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱ : چه کردهام که دلم از فراق خون کردی؟ |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲ : جانا، نظری به ما نکردی |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳ : چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟ |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴ : چه کردم؟ دلبرا، از من چه دیدی؟ |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵ : آمد به درت امیدواری |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶ : ای دل، بنشین چو سوکواری |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷ : تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟ |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸ : نگارا، کی بود کامیدواری |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹ : نگارا، از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟ |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰ : نمیدانم چه بد کردم، که نیکم زار میداری؟ |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱ : چه خوش باشد دلا کز عشق یار مهربان میری |
129 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲ : چو برقع از رخ زیبای خود براندازی |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳ : از کرم در من بیچاره نظر کن نفسی |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴ : نگارا، وقت آن آمد که یکدم ز آن من باشی |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵ : خوشا دردی!که درمانش تو باشی |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶ : چه خوش باشد! که دلدارم تو باشی |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷ : الا قم، واغتنم یوم التلاقی |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸ : اندوهگنی چرا؟ عراقی |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹ : فمالی لم اطا سبع الطباقی |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰ : لقد فاح الربیع و دار ساقی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱ : آن جام طرب فزای ساقی |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲ : جانا، ز منت ملال تا کی؟ |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳ : دلربایی دل ز من ناگه ربودی کاشکی |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴ : از غم دلدار زارم، مرگ به زین زندگی |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵ : الا، قد طال عهدی بالوصال |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶ : گر به رخسار تو، ای دوست، نظر داشتمی |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷ : در جهان گر نه یار داشتمی |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸ : گرنه سودای یار داشتمی |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹ : ای که از لطف سراسر جانی |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰ : ترسا بچهای، شنگی، شوخی، شکرستانی |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱ : چنانم از هوس لعل شکرستانی |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲ : سر عشقت کس تواند گفت؟ نی |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳ : کی بود کین درد را درمان کنی؟ |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴ : نگویی باز: کای غم خوار چونی؟ |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵ : بیا، تا بیدلان را زار بینی |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶ : ای خوشتر از جان، آخر کجایی؟ |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷ : ای ربوده دلم به رعنایی |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸ : بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟ |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹ : بیا، که بیتو به جان آمدم ز تنهایی |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰ : پسرا، ره قلندر سزد ار به من نمایی |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱ : چه بود گر نقاب بگشایی؟ |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲ : در کوی تو لولیی، گدایی |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳ : دلی دارم، چه دل؟ محنت سرایی |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴ : ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟ |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵ : ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶ : زهی! جمال تو رشک بتان یغمایی |
174 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷ : سحرگه بر در راحت سرایی |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸ : کشید کار ز تنهاییم به شیدایی |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹ : همی گردم به گرد هر سرایی |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰ : شدم از عشق تو شیدا، کجایی؟ |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱ : نیم بیتو دمی بیغم، کجایی؟ |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲ : درین ره گر بترک خود بگویی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳ : درین ره گر به ترک خود بگویی |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴ : گر از زلف پریشانت صبا بر هم زند مویی |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵ : نه از تو به من رسید بویی |
97 |
|