🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۳۲ : ای مطرب درد، پرده بنواز

(ثبت: 179749)

ای مطرب درد، پرده بنواز

هان! از سر درد در ده آواز

تا سوخته‌ای دمی بنالد

تا شیفته‌ای شود سرافراز

هین! پرده بساز و خوش همی سوز

کان یار نشد هنوز دمساز

دلدار نساخت، چون نسوزم؟

سوزم، چو نساخت محرم راز

ماتم زده‌ام، چرا نگریم؟

محنت زده‌ام، چه می‌کنم ناز؟

ای یار، بساز تا بسوزم

یا با سوزم بساز و بنواز

یک جرعه ز جام عشق در ده

تا بو که رهانیم ز خود باز

ور سوختن من است رایت

من ساخته‌ام، بسوز و بگداز

گر یار نساخت، ای عراقی،

خیز از سر سوز نوحه آغاز

در درد گریز، کوست همدم

با سوز بساز، کوست همساز

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا