🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۳۳ : چشمت به خواب چشم مرا خواب می‌برد

(ثبت: 166763)

چشمت به خواب چشم مرا خواب می‌برد

زلفت به تاب جان مرا تاب می‌برد

من غرقه خجالت اشکم که پیش خلق

چندان همی بود که مرا آب می‌برد

سودای ابروی تو مغان راز مصطبه

چون غمزه تو مست به محراب می‌برد

امشب به دوش مجلسیان را یکان یکان

بردند مست و ترک مرا خواب می‌برد

بنمای رخ که درشب تاریک طره‌ات

دل گم شده‌ست و راه به مهتاب می‌برد

دل زد در وصال تو دانم که ضایع است

رنجی که آن ضعیف درین باب می‌برد

سلمان کجا و قصه زلف تو از کجا؟

بیچاره روزگار با طناب می‌برد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا