🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴۰ : ای دلبر عیار ترا یار توان بود

(ثبت: 159279)

ای دلبر عیار ترا یار توان بود

غمهای ترا با تو خریدار توان بود

با داغ تو تن در ستم چرخ توان داد

با یاد تو اندر دهن مار توان بود

بر بوی گل وصل تو سالی نه که عمری

از دست گل وصل تو پر خار توان بود

در آرزوی شکر و بادام تو صد سال

بر بستر تیمار تو بیمار توان بود

صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس

بی‌نرگس بیمار تو بیدار توان بود

آنجا که مراد تو به جان کرد اشارت

با خصم تو در کشتن خود یار توان بود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا