🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۹ : غارت عشقت به دل و جان رسید

(ثبت: 159298)

غارت عشقت به دل و جان رسید

آب ز دامن به گریبان رسید

جان و دلی داشتم از چیزها

نبوت آن نیز به پایان رسید

گفتم جانی به سر آید مرا

عشق تو آخر به سر آن رسید

با تو چه سازم که چو افغان کنم

زانچه به من در غم هجران رسید

بشنوی افغانم و گویی به طنز

کار فلان زود به افغان رسید

رقعهٔ دردم ز تو بیچاره‌وار

نیم شبان دوش به کیوان رسید

گر تو تویی زود که خواهند گفت

سوز فلان در تن بهمان رسید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا